Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 165 (2 milliseconds)
English
Persian
remote site
محل دور افتاده
Other Matches
remote
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remote
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote
با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remote
دوردست
remote
اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remote
کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remote
دور
remote
پرت
remote
دور دست
remote
جزئی کم
remote
بعید
remote
متحرک
remote
کنترل از راه دور
remote
دور دوردست
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
از راه دور
remote
جزئی
remote
یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remote control
کنترل از راه دور
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
remote control
سیستم فرمان دور
remote control
فرمان از راه دور
remote control
فرمان از دور
remote control
کنترل از دور
remote terminal
ترمینال دوردست
remote terminal
پایانه راه دور
remote terminal
ترمینال راه دور
remote terminal
پایانه دور دست
remote access
دستیلبی از دور
remote access
دستیابی از راه دور
remote consol
پیشانه دور دست
remote station
ایستگاه دوردست
remote memory
حافظه دور
remote processing
پردازش از راه دور
remote station
ایستگاه دور دست
remote station
ایستگاه راه دور
remote-controlled
دستگاهکنترلازراهدور
remote future
آینده دور
remote control
کنترل از راه دور
remote control
ریموت کنترل
remote maintenance
نگهداری از راه دور
remote servicing
نگهداری از راه دور
remote maintenance
پشتیبانی از راه دور
remote servicing
پشتیبانی از راه دور
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
remote control
فرمان از راه دور
remote control
فرمان از دور
remote control
کنترل از دور
remote data concentrator
وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
remote cut off valve
لامپ با شیب تنظیم پذیر
remote control terminal
دکمهکنترلازراهدور
remote computing services
خدمات محاسباتی از راه دور
remote batch processing
پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remote associations test
ازمون تداعیهای دور
remote-control arm
بازویکنترلخارجی
remote-controlled points
نقطهکنترلازراهدور
remote control sensor
کنترلازراهدور
remote job entry
ادخال کار از دور
remote control unit
فرمان از راه دور
remote control unit
کنترل از دور
remote control unit
کنترل از راه دور
remote control unit
ریموت کنترل
remote control unit
فرمان از دور
remote job entry
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
on site
پای کار
on site
در جا
on site
در محل
x site
انبار موقت
site
ایستگاه
site
زمین محل احداث بنا
site
قرار داشتن مستقر بودن
site
زمین ساختمانی
site
محل محوطه کار
site
محلی که پایه چیزی باشد
site
مدرک بین ناشر نرم افزار و کاربر که به هر تعدادی کاربر در سایت امکان استفاده از نرم افزار میدهد
site
موقعیت
site
پادگان
site
پایگاه
site
محل دستگاه تراز
site
موضع
site
جا
site
محل
site
مقر
site
مکان
site
زمین زیر ساختمان
site
کارگاه ساختمانی
site
تراز
site
پایه
site survey
برداشت نقشه تکهای از زمین
site scale
دستگاه تراز توپ
archeological site
منبع
[باستان شناسی]
site scale
طبله تراز
site prefabrication
پیش ساختن در پای کار
site poll
قرار دادن تمام ترمینال ها یا وسایل در یک محل
site plan
نقشه محل
site of the find
منبع
[باستان شناسی]
archeological site
چشمه
[باستان شناسی]
site of the find
چشمه
[باستان شناسی]
loading site
سکوی بارگیری
hardened site
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
site plan
نقشه جایگاه
height of site
ارتفاع سکوی موشک یاموضع
on site concrete
بتن ساخته شده در کارگاه
plane of site
سطح قائم مار بر سکوی تیر
reconstitution site
قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
destruction site
منطقه تخریب مهمات محل تخریب
dam site
محل بند
dam site
جای بند محل سد
dam site
جای سد
dam site
بندگاه
crossing site
محل پایاب
hardened site
پایگاه مقاوم
height of site
ارتفاع ایستگاه
loading site
محل بارگیری
hot site
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
landing site
پایگاه فرود
landing site
محل فرود
lattice site
جایگاه شبکه
launching site
سکوی پرتاب موشک
launching site
محل پرتاب
line of site
خط توپ هدف
line of site
خط تراز یا مبنای افق توپ
height of site
ارتفاع پایگاه
crossing site
محل گذار
site office
دفتر مشاوراملاک
crossing site
محل عبور اجباری
active site
محل فعال
building site
عرصه
building site
کارگاه ساختمانی
site building
زمین زیربنا
site building
زمین ساختمانی
site clearance
تخلیه کارگاه
site concrete
بتنی که در پای کار ساخته شود
site engineering
مدیر ساختمان
site inspection
معاینه محل
site license
مجوز درون سازمانی
site manager
رئیس کارگاه
site office
دفتر ساختمانی
active site
موضع فعال
beta site
محل بتا
destruction site
منطقه تخریب
angle of site
زاویه تراز
central site
سایت مرکزی
beta site
ن شود
channel changer
[rare for: remote control]
کنترل از دور
channel changer
[rare for: remote control]
فرمان از دور
channel changer
[rare for: remote control]
ریموت کنترل
channel changer
[rare for: remote control]
فرمان از راه دور
channel changer
[rare for: remote control]
کنترل از راه دور
graphical site table
خط کش تراز
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products.
این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com