English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
remote terminal پایانه دور دست
remote terminal ترمینال راه دور
remote terminal ترمینال دوردست
remote terminal پایانه راه دور
Search result with all words
remote control terminal دکمهکنترلازراهدور
Other Matches
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote دوردست
remote با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remote وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی
remote دور
remote پرت
remote دور دست
remote جزئی کم
remote بعید
remote متحرک
remote کنترل از راه دور
remote دور دوردست
remote اتصالی که به کاربر امکان دستیابی به کامپیوتر راه دور میدهد.
remote کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remote یسیتمی که به کاربر راه دور امکان کنترل
remote جزئی
remote از راه دور
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote control فرمان از دور
remote control فرمان از راه دور
remote control کنترل از راه دور
remote control ریموت کنترل
remote maintenance نگهداری از راه دور
remote servicing نگهداری از راه دور
remote maintenance پشتیبانی از راه دور
remote maintenance تعمیر و نگهداری از راه دور
remote control کنترل از راه دور
remote servicing پشتیبانی از راه دور
remote control کنترل از دور
remote station ایستگاه راه دور
remote station ایستگاه دوردست
remote station ایستگاه دور دست
remote site محل دور افتاده
remote memory حافظه دور
remote consol پیشانه دور دست
remote access دستیابی از راه دور
remote access دستیلبی از دور
remote processing پردازش از راه دور
remote-controlled دستگاهکنترلازراهدور
remote future آینده دور
remote servicing تعمیر و نگهداری از راه دور
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
remote control کنترل از دور
remote control فرمان از دور
remote control فرمان از راه دور
remote control سیستم فرمان دور
remote-control arm بازویکنترلخارجی
remote job entry ادخال کار از دور
remote data concentrator وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
remote job entry وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
remote cut off valve لامپ با شیب تنظیم پذیر
remote computing services خدمات محاسباتی از راه دور
remote batch processing پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
remote associations test ازمون تداعیهای دور
remote control sensor کنترلازراهدور
remote control unit کنترل از دور
remote-controlled points نقطهکنترلازراهدور
remote control unit فرمان از دور
remote control unit کنترل از راه دور
remote control unit ریموت کنترل
remote control unit فرمان از راه دور
channel changer [rare for: remote control] فرمان از دور
channel changer [rare for: remote control] ریموت کنترل
channel changer [rare for: remote control] فرمان از راه دور
channel changer [rare for: remote control] کنترل از راه دور
channel changer [rare for: remote control] کنترل از دور
ro terminal ترمینال- RO
terminal نهایی
terminal انتهایی
terminal اخری
terminal انتهائی
terminal واقع در نوک پایان
terminal پایانه پایانی
terminal انتها
terminal ترمینال
terminal نهائی
tv terminal ترمینال تلویزیونی
terminal اخر خط راه اهن یا هواپیما
terminal قطب مدار
terminal سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal پایانی
terminal کلم
terminal محل اتصال پیچ اتصال
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminal نقطه اتصال الکتریکی
terminal وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal خرابی که قابل تعمیر نیست
terminal پایانه
terminal محل پیاده وسوار کردن بارها
transformer terminal ترمینال ترانسفورماتور
terminal price قیمت نهائی
terminal price قیمت تحویل
terminal reinforcement تقویت پایانی
terminal repeater تقویت کننده نهایی
terminal symbol علامت پایانی
terminal tackle طعمه
terminal tackle راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
terminal threshold استانه پایانی
terminal unit واحد پایانه
terminal unit واحد پایانی
terminal velocity سرعت داخلی گلوله
terminal velocity سرعت گلوله داخل لوله
terminal velocity سرعت حد
terminal voltage ولتاژ قطبی
terminal voltage ولتاژ ترمینال
terminal symbol نماد پایانی
terminal stand پایه ترمینال
terminal sensitivity حد بیشینه حساسیت
terminal rig طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
upper terminal ایستگاه کوهستانی
user terminal پایانه کاربر
user's terminal ترمینال استفاده کننده
passenger terminal ترمینالمسافران
telecommunication terminal ترمینالارتباطراهدور
terminal arborization ترمینالشاخهشاخه
terminal bronchiole برنشبتانتهایی
terminal bud شکوفهانتهایی
terminal filament رشتهانتخابی
terminal lobe برگهگوشتیانتهایی
terminal moraine منبعیخانتهایی
terminal tackles انتهایقرقرهقلاب
oil terminal پایانهسوخت
grain terminal پایانهحبوبات
container terminal پایانهبستهها
video terminal پایانه تصویری
video terminal ترمینال تصویری
satellite terminal ترمینالفضاپیما
VT terminal emulation استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
VT terminal emulation مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
water terminal باراندازهای ابی
water terminal ترمینالهای ابی اسکلههای کنار دریا
bonding terminal اتصالترمینال
bulk terminal اندازهپایانی
two terminal network شبکه دو قطبی
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
air terminal ترمینال هوایی
four terminal network شبکه چهار قطبی
generator terminal ترمینالهای ژنراتور
graphical terminal ترمینال گرافیکی
grid terminal ترمینال شبکه
input terminal ترمینال ورودی
input terminal ترمینال اولیه
intelligent terminal ترمینال هوشمند
intermediate terminal ترمینال میانی
keyboard terminal صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
line terminal ترمینال خط
local terminal پایانه محلی
local terminal ترمینال محلی
central terminal پایانه مرکزی
negative terminal قطب مدار منفی
negative terminal پایانه منفی
filament terminal ترمینال فیلامان
earth terminal ترمینال زمین
dumb terminal پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
air terminal باراندازهوایی
battery terminal قطب باتری
battery terminal ترمینال باطری
bus terminal ترمینال
bus terminal ایستگاه اتوبوس
collector terminal ترمینال کلکتور
communications terminal ترمینالهای ارتباطی
connection terminal پایانه اتصال
terminal stimulus محرک پایانی
data terminal ترمینال داده
dial up terminal ترمینال شماره گیری
display terminal پایانه نمایشگر
display terminal ترمینال نمایش
dumb terminal وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
dumb terminal ترمینال گنگ
neutral terminal قطب مدار خنثی
graphics terminal ترمینال گرافیکی
terminal insomnia بیخوابی پایانی
terminal board تخته کلم
terminal ballistics بالیستیک نهایی گلوله
terminal ballistics قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
terminal board تخته اتصال سیم
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته ترمینال
terminal box جعبه کلم
terminal box جعبه ترمینال
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
terminal emulation تقلید ترمینالی
terminal emulation نمایه سازی پایانه
terminal operations عملیات بارانداز
smart terminal پایانه هوشیار
smart terminal ترمینال هوشمند
terminal port بندر مقصد
positive terminal قطب مدار مثبت
primery terminal ترمینال اولیه
programmable terminal ترمینال قابل برنامه ریزی
terminal phase مرحله اخر مسیر حرکت موشک
terminal organ اندام پایانی
terminal error خطای پایانی
grid terminal اتصال شبکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com