English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (4 milliseconds)
English Persian
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
Other Matches
remotely دور افتاده
remotely ابدا`
piloted راننده قایق روی یخ
piloted ناخدا
piloted زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود
piloted Teaching or InquiryLearning Programming یک زبان برنامه نویسی
piloted زبان پایلوت
piloted پیلوت
piloted راننده
piloted راهنمای ناوبری
piloted ناوبری کردن
piloted لیدر
piloted خلبان هواپیما راننده کشتی
piloted اسباب تنظیم ومیزان کردن چیزی
piloted پیلوت چراغ راهنما
piloted رهبری کردن خلبانی کردن
piloted راندن ازمایشی
piloted خلبان
piloted راهنمای ناو راهنمایی کردن
piloted رهبر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com