English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
report progarm generator زبان ار- پی- جی
report progarm generator مولدبرنامه گزارش
report progarm generator تولیدبرنامه گزارش
Other Matches
report generator گزارش زایی گزارش گیری
report generator تولیدگزارش
report generator گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator برای تامین گزارش کامل
report generator نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator مولد گزارش
report generator گزارش زا
report program generator زبان برنامه نویسی درکامپیوترهای شخصی برای آماده کردن گزارشات تجاری که به دادههای درون فایل , پایگاه داده ها و...امکان شامل شدن میدهد
paint progarm برنامه نگارگری
common progarm برنامه مشترک
installation progarm برنامه نصب
progarm switch سوئیچ برنامه
progarm graph گراف برنامه
print spooling progarm برنامه ردیف کننده چاپ
report معرفی کردن خود
report گزارش دادن به
report صدای شلیک
report گزارش دیدبانی
the report goes چنین گویند
report خبر
report خبردادن
report اطلاع دادن
report گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report گواهی
report مدرک
report شهرت
report انتشار
report صدا
report گزارش دادن
report گزارش
report شایعه
flash report گزارش انی
flash report گزارش برق اسا
to draw up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
to write out a report به تفصیل نوشتن گزارشی
report of survey گزارش تحقیقات یا بررسیها
fitness report تعرفه خدمتی
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
report writer گزارش نویسی
report program برنامه گزارش
error report گزارش خطا
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
feeder report گزارشات تکمیلی
feeder report گزارشات بعدی
final report گزارش نهایی
to write up a report به تفصیل نوشتن گزارشی
progress report گزارش پیشرفت کار
periodic report گزارش دورهای
of good report نیک نام
hot report گزارش مهم
hot report اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
i saw the report in the rough من پیش نویس این گزارش رادیدم
neither report was correct هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
mortar report گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
management report گزارش مدیریت
report generation تولید گزارش
internal report گزارش داخلی
report generation گهارش زایی
report file فایل گزارش
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
readiness to report حاضر جوابی
quarterly report گزارش سه ماهه
snap report گزارش فوری یا انی
interim report گزارش پیشرفت کار
report card کارنامه
to report oneself حاضر شدن وخود را معرفی کردن
to report for duty برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
technical report گزارش فنی
survey report گزارش بازرسی
command report گزارش فرماندهی
submit a report گزارش دادن
viva report گزارش شفاهی
to report to the police خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
draft report گزارش نیمه نهایی
report cards کارنامه
action report گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
to report [to a body] گزارش دادن [به اداره ای]
amplifying report گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
an incomprehensive report گزارش کوتاه
annual report گزارش سالانه
annual report گزارش سالیانه
subemit a report گزارش دادن
status report گزارش وضعیت
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
departure report گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
detailed report گزارش مشروح
school report گزارش اموزشگاه
schedule report گزارش زمانبندی شده
docking report گزارش تعمیر ناو
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
report writer نویسنده گزارش
self report inventories پرسشنامههای خودسنجی
press report گزارش خبری
situation report گزارش وضعیت
contact report گزارش اخذ تماس
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
critic report گزارش نتیجه جلسه انتقاد
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
spot report گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
report tothe director خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
a true and accurate report گزارشی درست و دقیق
aircraft accident report گزارش سانحه هوایی
project technical report گزارش فنی پروژه
cargo outturn report گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
periodic intelligence report گزارش نوبهای اطلاعاتی
weekly progress report گزارش هفتگی کار
project technical report گزارش فنی طرح
daily progress report گزارش روزانه پیشرفت کار
to report somebody [to the police] for breach of the peace از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
The details of the report were verified by the police. جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
action oriented management report گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
practical extraction and report language زبان برنامه نویسی مفسر
practical extraction and report language برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
generator مولد
generator مولد برق دینام اتومبیل
generator دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generator ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generator وسیله تولید الکتریسیته
generator دینام موسس
generator زاینده
generator زایاد
generator دینام ژنراتور
generator مولد برق
generator دستگاه مولد برق
generator ژنراتور
shunt generator ژنراتور شنت
shunt generator مولد شنت
signal generator علامت زا
signal generator پیام ساز
signal generator سیگنال ژنراتور
signal generator سیگنال مولد
sort generator برنامهای که یک برنامه مرتب نموده تولید میکند
static generator مولد برق ساکن
steam generator بخارزا
steam generator دیگ بخار
compiler generator مولد همگردان
shunt generator مولد شنتی
series generator ژنراتور سری
screen generator مولد صفحه نمایش
frequency generator بسامد زا
electrostatic generator مولد الکتروستاتیکی
electrolytic generator دینام الکترولیز
electric generator ژنراتور
electric generator مولد الکتریسیته
dot generator مولد خال گذار
sawthoot generator مولد دندانه ارهای
starter/generator استارتر ژنراتور
differential generator مولد تفاضلی
screen generator مولد صفحه
frequency generator مولد فرکانس
clock generator ساعت زا
building up of generator پیش تحریک مولد
two phase generator تناوب گر دو فازی
two phase generator ژنراتور دو فاز
video generator مولد تصویر
welding generator مولد جوش
welding generator مولد جوشکاری
wind generator مولد بادی
generator unit بخشژنراتور
bar generator نوارساز
acetylene generator دستگاه تهیه استیلن
character generator دخشه زا
three wire generator دینام سه سیمی
three phase generator مولد سه فاز
sweep generator مولد روبنده
synchronous generator مولد همزمان
synchronous generator ژنراتور سنکرون
system generator مولد سیستم
clock generator مولد زمان سنجی
character generator مولد کاراکتر
third brush generator دینام با زغال اضافی
three phase generator تناوب گر سه فاز
three phase generator مولد سه فازه
series generator مولد زنجیری
function generator تابع زا
induction generator مولد القائی
ignition generator دینام ماشین
neutron generator مولد نوترون
noise generator خش زا
number generator شماره زا
homopolar generator مولد همقطب
pattern generator مولد تعمیر کار
impluse generator مولد فشارضربهای
polyphase generator تناوب گر چندفازی
generator winding سیم پیچی ژنراتور
generator voltage ولتاژالترناتور
generator voltage ولتاژ ژنراتور
generator terminal ترمینالهای ژنراتور
program generator برنامه زا
program generator مولد برنامه
program generator تولیدکننده برنامه
multiphase generator مولد چند فازه
motor generator موتور ژنراتور
motor generator مبدل
induction generator ژنراتور القائی
inductor generator مولد با القاگر
turbo generator توربو ژنراتور
interference generator مولد پارازیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com