Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
English
Persian
request substitution
تقاضای تعویض
Other Matches
substitution
تعویض جانشینی
substitution
ان اب است
substitution
جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
substitution
لیست حروف یا کدها که به جای کد دریافتی باید درج شود
substitution
خطای اسکنر که یک حرف را با حرف دیگر اشتباه کند
substitution
استخلاف
substitution
ابدال
substitution
نیابت
substitution
تعویض
substitution
جانشین سازی
substitution
جانشینی
substitution
علی البدلی
substitution
کفالت جانشانی
substitution of an obligation
تبدیل تعهد
complete substitution
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
complete substitution
جانشین کامل
attorney with right of substitution
وکیل با حق توکیل
attorney with right of substitution
وکیل در توکیل
substitution of a different obligation
تبدیل تعهد
digraphic substitution
رمز نویسی عددی
digraphic substitution
استفاده ازرمز عددی در پیامها
substitution effect
اثر جانشینی
elasticity of substitution
کشش جانشینی
substitution reaction
واکنش استخلافی
potential substitution
حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
partial substitution
جانشینی مصرف
partial substitution
جانشینی کامل برای دو کالا
substitution test
ازمون جانشین سازی
potential substitution
جانشینی بالقوه
to make a substitution
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
complete substitution
جانشینی کالاها
substitution uncleophilic biomolecular
واکنش استخلافی هسته دوست مولکولی
free radical substitution
استخلاف رادیکالی
side chain substitution
استخلاف در زنجیر جانبی
import substitution policy
سیاست جانشینی واردات
symptom substitution theory
نظریه جانشینی نشانه ها
marginal rate of substitution
نرخ نهائی جانشینی
electrophilic aromatic substitution
استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
nucleophilic aromatic substitution
استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
elasticity of factor substitution
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
elasticity of factor substitution
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
symbol substitution test
ازمون جانشین سازی نمادها
to g. any one's request
درخواست کسیراپذیرفتن
at the request of
به خواهش
[به درخواست]
by request
بنا بر خواسته
[میل]
request
تقاضا خواسته
on request
وقتی که درخواست بشود
at my request
مطابق با تقاضای من
on request of which
[at his request]
به درخواست او
request
خواهش
request
درخواست اماد کردن درخواست کردن
d. of a request
عدم قبول خواهش
d. of a request
در درخواست
request
درخواست می کنم
at the request of
تقاضای
at the request of
برحسب
at the request of
بخواهش
request
چیزی که کسی تقاضایش را دارد
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
تقاضا برای چیزی
request
تقاضا
request
درخواست
request
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
request
خواستار شدن
request
تمناکردن
request
تقاضا کردن درخواست کردن
to grant a request
درخواستی را اعطا کردن
REQUEST STOP
ایستگاه درخواستی
My money request to him
طلب من از او
[مرد]
Thank you for the confirmation of your request!
از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
I
[O]
request
[IORQ]
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
to be in great request
مورد احتیاج زیاد بودن
request stop
ایستگاهیکهدرآناتوبوستنهازمانیمیایستدکهمسافرانخبردهند
request time out
تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
request signal
علامت درخواست
letters of request
rogatory
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
request mast
از طریق سلسله مراتب
request mast
گزارش از طریق سلسله مراتب
request for quotation
تقاضا برای اعلام قیمت
request for proposal
تقاضا برای پیشنهاد
request to send
تقاضای ارسال
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
work request
برگ درخواست انجام کار برگ کار
to request the company of:
حضور کسی را خواستن
to request issuance
تقاضای صدور کردن
to be in great request
زیادمورد احتیاج بودن
supervisor request
درخواست نافر
mission request
درخواست اجرای ماموریت هوایی
purchase request
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
request for quotation
استعلام بها
input
[output]
request
درخواست داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
by popular
[demand]
request
درخواست توده پسند
initial fire request
درخواست ابتدایی اتش
request for price quotation
درخواست مظنه قیمت
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
To swallow ones pride and request someone (to do something).
نزد کسی رو انداختن ( تقاضایی کردن )
divorce granted at the a woman's request
طلاق خلع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com