English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
retaining wall دیوار حائل
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
Search result with all words
earth retaining wall دیوار پشت بند
earth retaining wall دیوار نگهبان خاک
Other Matches
retaining تمرکز دادن
retaining ابقا کردن
retaining نگهداشتن
retaining نگاه داشتن
retaining از دست ندادن
retaining حفظ کردن
retaining احراز کردن
retaining ابقاء کردن نگاه داشتن
retaining fee وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
retaining strap بندمحافظتی
retaining ring حلقهنگهدارنده
oil retaining ring رینگ روغن
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.
wall-to-wall همه جانبه
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
wall-to-wall فراگیر
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
the wall پشت دیوارایستاده بودم
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
wall-to-wall همگانی
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall محصور کردن
wall دیواره
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall تیغه کشیدن دیوار
wall دیواری
wall دیوارکشیدن
wall حصار دار کردن
wall محصورکردن
wall-to-wall کامل
wall دیوار
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall-to-wall سرتاسری
wall جدار
wall حصار
wall louse موریانه
wall paint رنگ دیوار
wall tie بست دیواری
wall socket پریز روی دیوار
wall socket پریز دیواری
wall rue سداب کهنه
wall plate زیرسری
wall pass پاس مستقیم
wall paper کاغذ دیواری
wall louse ترده
wall painting نقاشی دیواری
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
town wall باروی شهر
toe wall دیوارضامن پادیوار
toe wall دیوار پای خاکریز
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
wailing wall دیوارندبه
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall knot گره تخت
wall knot گره حصیری
wall insulator عایق دیوار
wall hanging تزئینات دیواری
wall eye چشم سفید
wall eye چشم مات
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance عبور از داخل دیوار
wall opening روزنه دیوار
to deaden a wall عایق کردن دیوار
wall sockets پریز ها
hole in the wall <idiom>
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز های روی دیوار
wall clock ساعت دیواری
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fruit-wall چفته
dwarf wall دیوار نیمه
curtain-wall تیغه
conservative wall دیوار باغچه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall میل دیوار
handwriting on the wall <idiom>
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
Qibla wall دیوارکیبلا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
back wall دیوارپشتی
the picture on the wall این عکس روی دیوار
start wall دیوارهشروع
tank wall دیوارهنانکر
turning wall دیواربازگشت
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall دیوارموج
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall lantern فانوسدیواری
wall grille شبکهدیواری
wall and rails دیواروریلها
wing wall دیواره جانبی
thickness of a wall ضخامت دیوار
key wall دیوار اب بند
gap in a wall شکاف دردیوار
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
front wall دیوار مقابل اسکواش
fresco a wall اب رنگ زدن
fresco a wall دیوار سفید کرده را
bearing wall دیوار باربر
gravity wall دیوار وزنی
it sprang from the wall ازدیوار رویید
interior wall دیوار داخلی
insulated wall دیواره عایق
batter of a wall میل دیوار
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
batter of a wall شیب دیوار
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
bearing wall دیوار بارگیر
bench wall دیوار تکیه گاه
wall arcade طاقنما
banch wall دیواره محافظ
curtain wall تیغه
common wall دیوار مشترک
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
curtain wall دیوار پردهای
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross wall دیوار همبر
coping of a wall در پوش روی دیوار
cut off wall دیوار جداکننده
decorated wall دیوار تزیینی
fire wall دیوار اتش بند
face wall دیوار بر
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
box wall صندوقه
clay wall دیوار چینه
coping of a wall قرنیس روی دیوار
one brick wall دیوار یک اجره
quay wall دیوار بارانداز
render a wall استرکشی دیوار
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
shear wall دیوار برشی
side wall دیوار پهلویی
party wall دیوار مشترک
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
rear wall دیوار پشت
thickness of a wall کلفتی دیوار
sleeper wall دیوار کرسی
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
spine wall دیوار اساسی
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
the pictures on the wall عکس ها
the pictures on the wall ی روی دیوار
plinth of a wall ازاره
pise wall چینه
an interstice in a wall ترک در دیوار
panel wall اگین دیوار
outer wall دیوار خارجی
approach wall دیواره ورودی
apron wall صفحه پیش بند
non bearing wall دیوار تیغه
banch wall دیواره پشتیبان
base of wall روپی
lining of the wall پوشش روی دیوار
cavity wall دیوار دو جداره
cavity wall دیوارتوخالی
cavity wall دیوار صندوقهای
partition wall دیوار تیغه
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
wall wort اذن الفار
pellitory of the wall اذن الفار
partition wall تیغه
concrete core wall دیوار با هسته بتنی
to strip the paint off the wall رنگ را از دیوار [با خراش] کندن
load-bearing wall دیوار حمال
Loudon's hollow wall [دیوار آجری با دونوع آجر چینی کله راسته و راسته چینی]
to talk to a [brick] wall <idiom> با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
inbond and outbond wall دیوار با اجر چینی کله راسته
tow brick wall دیوار دو اجری
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
half brick wall دیوار نیم اجره
tow brick wall دیوار دواجره
load bearing wall دیوار باربر
load bearing wall دیوار حمال
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
non load bearing wall دیوار بار نبر
non load bearing wall دیوار تیغه
wall mounting cabinet قفسهای که روی دیوار نصب میشود
wall mounting cabinet قفسه دیواری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com