Dictiornary-Farsi | return flow | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
return flow	جریان برگشت


Other Matches

non return to zero	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
return	دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return	کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return	پس فرستادن عودت
return	عملکرد کارکرد
return	مراجعت
return	گزارش نهایی هیات تحقیق
return	اعاده بازگشت
return	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return	عودت دادن
return	عودت
return	مراجعت کردن عکس العمل
return	گزارش رسمی
return	کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return	نشانههای انتهای خط
return	کلید Return
non return to zero	بدون بازگشت به صفر
in return	درعوض [کاری]
in return	به جای [کاری]
in return	در تلافی [کاری]
to return a v to any one	کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
return [on something]	نرخ بازدهی
return [on something]	نرخ بازده
return [on something]	درآمد
return [on something]	سود
return [on something]	محصول
return [on something]	فایده
return to zero	بازگشت به صفر
return to zero	با بازگشت به صفر
return	گزارش دادن
return	عایدی
in return for	عوض
in return for	درعوض
return	آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
in return for	بجای
return	بازگشت
return	برگشت
return	مراجعت برگرداندن
return	رجعت
return	اعاده
return	بازده
return	درامد
return	مراجعت کردن
return	برگشتن
i will return his kindness	مهربانی او را تلافی خواهم کرد
fair return	بازده منصفانه
ground return	انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
soft return	فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
to return a visit	بازدید کردن
short return	برگشت کوتاه
ration return	اسنادجیره
return perion	زمان برگشت
rate of return	نرخ بازدهی
to bring a return	درامد دادن
fair return	بازده عادلانه
enter/return	کلید Return یا Enter
radar return	انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
constant return	بازده ثابت
non return valve	شیر یک سویه
non return valve	شیر یکطرفه
ration return	اسناد هزینه جیره
please return the book	خواهشمندم کتاب را برگردانید
point of no return	نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
decreasing return	بازده نزولی
track return	مدار برگشت
diminishing return	بازده نزولی
to return a greeting	جواب سلام دادن
till his return	تا موقع برگشتن او
terrain return	انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
terrain return	اکوی زمینی
sea return	امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
sale or return	فروش یااعاده
return pistol	طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
return pipe	لوله برگشت
return circuit	مدار برگشتی
return code	رمزبازگشت
return conductor	سیم برگشت
return wire	سیم برگشت
return current	جریان برگشت
return on capital	بازدهی سرمایه
return key	کلید بازگشت
return line	خط برگشت
return of capital	بازده سرمایه
return of a guarantee	عودت ضمانتنامه
return account	حساب بازگشت
return to base	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
return to scale	بازده نسبت به مقیاس
return cargo	محموله برگشت
return perion	دوره تناوب
sale or return	فروش یا عودت
return a negative	پاسخ منفی دادن
rate of return	نرخ بازده
ground return	برگشت زمینی
ground return	بازتاب زمینی
grid return	سیم برگشت شبکه
grid return	سیم برگشت
return account	صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
return lines	خطهای بازگشتی
return interval	دوره بازگشت
return to zero signal	علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
return address	نشانی بازگشت
return of guarantee	عودت ضمانتنامه
carriage return	سر سطر رفتن
return spring	فنرارتجاعی
return match	بازیبرگشت
carriage return	تعویض سطر Return/Enter
carriage return	سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
ball return	بازگشت گوی بولینگ
carraiage return	سر سطر رفتن
carriage return	بازگشت نورد
by return of post	با نخستین پست
day return	بلیط رفتو برگشت
return ticket	بلیط دوسره
return ticket	بلیط رفت و برگشت
average return	بازده متوسط
automatic return	سیستم عودت خودکار وسایل
return air	بازگشتهوا
return tickets	بلیط دوسره
return flight	پرواز برگشت
return key	کلید Return
marginal return of investment	بازدهی نهائی سرمایه گذاری
average net return	بازده خالص متوسط
marginal return of capital	بازده نهائی سرمایه
hurdle rate of return	نرخ بازده لازم
to return to the fold [family]	به خانواده خود برگشتن
He didnt return (acknowledge) my greetings.	جواب سلام مرا نداد
stay there till i return	انجا بمانیدتامن برگردم
double-return stair	پله های دوتایی
hurdle rate of return	کمترین نرخ بازده
law of increasing return	قانون بازده صعودی
soft carriage return	خط فاصله خالی
law of increasing return	قانون بازده فزاینده
To return . To give back.	پس دادن
gross rate of return	نرخ بازده ناخالص
main return pipe	لولهبرگشتاصلی
constant return to scale	بازده ثابت نسبت به مقیاس
under arm low return	ضربه کوتاه پایین دست
increasing marginal return	بازده نهائی فزاینده
to get a good return on an investment	بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
internal rate of return	نرخ بازده داخلی
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
rate of return over cost	نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
ground return circuit	مدار تک سیم
branch return pipe	لولهبرگشتشاخهای
net rate of return	نرخ بازده خالص
private rate of return	نرخ بازده خصوصی
social rate of return	نرخ بازده اجتماعی
law of diminishing return	قانون بازده نزولی
The return on the bonds amounts to ...	مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
coin return bucket	محلبرگشتپول
Tehran- paris and return ( vice –versa) .	تهران ـ پاریس وبالعکس
flow	روانی سلاست
flow	مدیریت جریان داده
flow	حرکت به نرمی
flow	حرکت داده در یک سیستم
flow	مد
flow	سیلان
flow	روانی
flow	سلاست
flow	جاری بودن روان شدن
flow	سلیس بودن
flow	بده شریدن
flow	گردش
flow	روند
flow	سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow	بده
flow	جاری شدن
flow	لبریز شدن سلیس بودن طغیان کردن سیلان یافتن
flow	ناشی شدن فلو
flow	درج متن در قالب کاغذ در سیستم DTP متن و فضای اطراف کاغذ و بین حاشیه ها
flow	حرکت متناوب
to flow over	لبریزشدن
to flow over	سر رفتن
to flow over	طغیان کردن
over flow	لبریز شدن
flow	جریان
over flow	سر ریز
over flow	طغیان ریزش
over flow	لبریزی
out flow	برون ریز
to go with the flow <idiom>	در مسیر نظام عمومی رفتن [اصطلاح مجازی]
flow	جریان جاری کردن
Impress on (instruct) her to return quickly . urge her to come back soon .	به اوبسپارید که زود مراجعت کند
permanent flow	بده پایا
permanent flow	بده همیشگی
poiseuille flow	جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
program flow	گردش برنامه
permanent flow	ابدهی پایا
rapid flow	جریان سریع
rate of flow	دبی
rate of flow	میزان جریان
rate of flow	بده
program flow	روند برنامه
radial flow	جریان شعاعی
permanent flow	بده دایمی
permanent flow	بده پایدار
rotation flow	شارش دورانی
transient flow	جریان گداز
turbulent flow	جریان متلاطم
turbulent flow	جریانی است که دران عدد رینولدز از0032 بیشتراست