Dictiornary-Farsi | return of a guarantee | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
return of a guarantee	عودت ضمانتنامه


Search result with all words

return of guarantee	عودت ضمانتنامه
Other Matches

guarantee	مضمون له
guarantee	جیرو کردن
guarantee	مضمون به
guarantee	وثیقه
guarantee	متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند
guarantee	وثیقه
guarantee	ضمانت
This is the only way to guarantee that ...	تنها راه برای تضمین این است که ...
guarantee	تضمین
guarantee	تکفل کردن متعهد له
guarantee	تامین کردن
guarantee	تامین تضمین کردن
guarantee	ضمانت کردن
guarantee	وثیقه سپرده
guarantee	تعهد
guarantee	ضامن
guarantee	تعهدکردن
guarantee	ضمانت
guarantee	عهده دار شدن
guarantee	ضمانت نامه تضمین کردن
guarantee	تضمین
guarantee	سپرده
guarantee	کفالت وثیقه
guarantee	ضامن متعهد
guarantee	شخص ضمانت شده
bank guarantee	ضمانت نامه بانکی
bank guarantee	ضمانت بانکی
issue a guarantee	صدور ضمانتنامه
joint and several guarantee	ضمانت تضامنی
mutual guarantee	guarantee
automatic guarantee	ضمان قهری
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
bid guarantee	ضمانتنامه شرکت در مناقصه
bill of guarantee	ضمانتنامه
contract of guarantee	ضمان عقدی
contract guarantee	ضمانت قرارداد
contract guarantee	ضمانتنامه قرارداد
contract of guarantee	عقد ضمان
delayed guarantee	ضمان موجل
collective guarantee	مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
claim under a guarantee	مطالبه تحت ضمانتنامه
guarantee a contract	اجرای قراردادی را ضمانت کردن
guarantee period	دوره ضمانت
i guarantee his appearance	من ضمانت می کنم که حاضرشود
guarantee period	مدت تضمین
repayment guarantee	ضمانت استرداد پیش پرداخت
sight guarantee	ضمان حال
guarantee fund	سپرده تضمینی
to guarantee a contract	اجرای قراردادی راضمانت کردن
to discharge a guarantee	ضمانتی را ازاد کردن
tender guarantee	ضمانت شرکت در مزایده یامناقصه
sight guarantee	ضمان موجل
claim guarantee form	مطالبه پرداخت ضمانتنامه
good performance guarantee	ضمانت حسن انجام کار
in return	به جای [کاری]
return [on something]	نرخ بازده
return [on something]	درآمد
return [on something]	فایده
return [on something]	محصول
return [on something]	سود
return [on something]	نرخ بازدهی
in return	در تلافی [کاری]
return to zero	بازگشت به صفر
non return to zero	سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
non return to zero	بدون بازگشت به صفر
return	مراجعت برگرداندن
to return a v to any one	کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
in return	درعوض [کاری]
in return for	درعوض
in return for	عوض
in return for	بجای
return to zero	با بازگشت به صفر
return	دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return	گزارش رسمی
return	گزارش نهایی هیات تحقیق
return	مراجعت
return	کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return	عملکرد کارکرد
return	پس فرستادن عودت
return	کلید Return
return	نشانههای انتهای خط
return	آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
return	کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return	اعاده بازگشت
return	عودت
return	عایدی
return	گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return	بازده
return	گزارش دادن
return	اعاده
return	بازگشت
return	مراجعت کردن عکس العمل
return	درامد
return	برگشت
return	رجعت
return	مراجعت کردن
return	برگشتن
return	عودت دادن
return to scale	بازده نسبت به مقیاس
return to zero signal	علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
return to base	بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
return pipe	لوله برگشت
return current	جریان برگشت
return flow	جریان برگشت
return key	کلید Return
return key	کلید بازگشت
return line	خط برگشت
return pistol	طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
terrain return	انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
return of capital	بازده سرمایه
return on capital	بازدهی سرمایه
return interval	دوره بازگشت
return lines	خطهای بازگشتی
return flight	پرواز برگشت
return match	بازیبرگشت
return ticket	بلیط رفت و برگشت
return spring	فنرارتجاعی
return air	بازگشتهوا
track return	مدار برگشت
to return a greeting	جواب سلام دادن
day return	بلیط رفتو برگشت
to bring a return	درامد دادن
till his return	تا موقع برگشتن او
terrain return	اکوی زمینی
soft return	فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
short return	برگشت کوتاه
to return a visit	بازدید کردن
sea return	امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
sale or return	فروش یااعاده
sale or return	فروش یا عودت
return address	نشانی بازگشت
return wire	سیم برگشت
decreasing return	بازده نزولی
carriage return	سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
carriage return	سر سطر رفتن
i will return his kindness	مهربانی او را تلافی خواهم کرد
carriage return	بازگشت نورد
carraiage return	سر سطر رفتن
by return of post	با نخستین پست
return ticket	بلیط دوسره
ball return	بازگشت گوی بولینگ
average return	بازده متوسط
automatic return	سیستم عودت خودکار وسایل
carriage return	تعویض سطر Return/Enter
constant return	بازده ثابت
diminishing return	بازده نزولی
enter/return	کلید Return یا Enter
fair return	بازده عادلانه
fair return	بازده منصفانه
grid return	سیم برگشت
grid return	سیم برگشت شبکه
ground return	بازتاب زمینی
ground return	برگشت زمینی
ground return	انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
return tickets	بلیط دوسره
return a negative	پاسخ منفی دادن
radar return	انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
return cargo	محموله برگشت
please return the book	خواهشمندم کتاب را برگردانید
return account	صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
return perion	دوره تناوب
return account	حساب بازگشت
point of no return	نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ration return	اسنادجیره
rate of return	نرخ بازدهی
return perion	زمان برگشت
rate of return	نرخ بازده
return conductor	سیم برگشت
return code	رمزبازگشت
non return valve	شیر یکطرفه
return circuit	مدار برگشتی
ration return	اسناد هزینه جیره
non return valve	شیر یک سویه
double-return stair	پله های دوتایی
private rate of return	نرخ بازده خصوصی
hurdle rate of return	کمترین نرخ بازده
gross rate of return	نرخ بازده ناخالص
ground return circuit	مدار تک سیم
The return on the bonds amounts to ...	مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
to get a good return on an investment	بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
hurdle rate of return	نرخ بازده لازم
branch return pipe	لولهبرگشتشاخهای
marginal return of capital	بازده نهائی سرمایه
to return to the fold [family]	به خانواده خود برگشتن
law of diminishing return	قانون بازده نزولی
law of increasing return	قانون بازده فزاینده
law of increasing return	قانون بازده صعودی
average net return	بازده خالص متوسط
net rate of return	نرخ بازده خالص
stay there till i return	انجا بمانیدتامن برگردم
soft carriage return	خط فاصله خالی
social rate of return	نرخ بازده اجتماعی
normal rate of return	نرخ بازده متعارف
under arm low return	ضربه کوتاه پایین دست
coin return bucket	محلبرگشتپول
rate of return over cost	نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
marginal return of investment	بازدهی نهائی سرمایه گذاری
He didnt return (acknowledge) my greetings.	جواب سلام مرا نداد
constant return to scale	بازده ثابت نسبت به مقیاس