Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
English
Persian
reverses of fortune
برگشت روزگار
reverses of fortune
ادبار
Other Matches
reverses
نقض کردن
reverses
لغو کردن
reverses
بدل کاری
reverses
شکستنی مخالف
reverses
فهر
reverses
وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverses
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverses
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverses
کانال کنترل داده کند بین گیرنده وفرستنده
reverses
عکس ضد
reverses
خلاف جهت
reverses
برگشتن
reverses
داده ازگیرنده به فرستنده
reverses
حرکت درخلاف جهت . ارسال
reverses
حرکت در جهت مخالف
reverses
حرکت نوک چاپگر در نیمه خط به بالابرای چاپ حروف بزرگ
reverses
وارونه
reverses
معکوس
reverses
معکوس کننده
reverses
پشت
reverses
حالت صفحه نمایش که سیاه و سفید آن رزرو شده اند.
reverses
معکوس کردن
reverses
نقض کردن واژگون کردن
reverses
برگرداندن پشت و رو کردن
reverses
شکست وارونه کردن
reverses
بدبختی
to come upon a fortune
بدارایی یاثروت رسیدن
to come upon a fortune
ارث زیادبردن
to try ones fortune
بخت ازمایی کردن
To tell some one his fortune .
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
fortune
اتفاق افتادن مقدرکردن
fortune
دارایی ثروت
fortune
مال
fortune
شانس
fortune
خوش بختی
fortune
طالع
fortune
دارایی
fortune
ثروت
fortune
دارائی
fortune
بحث واقبال
good fortune
خوشبختی
good fortune
بخت خوب
good fortune
بخت مساعد
Do you want to have your fortune told?
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
soldier of fortune
سرباز جویای نام وثروت
to have ones fortune told
فال گرفتن
gentleman of fortune
نجیب زاده حادثه جو
fortune telling
طالع بینی
fortune telling
فالگیری
fortune teller
فالگیر
fortune teller
طالع بین
fortune-teller
فالگیر
fortune-teller
طالع بین
fortune-tellers
فالگیر
fortune-tellers
طالع بین
bad fortune
بخت بد
bad fortune
بدبختی
dame fortune
مادر روزگار
fortune smiled on him
اقبال ویرا یاری کرد
fortune hunter
درطلب زن ثروتمند
fortune smiled on him
بخت برویش لبخند زد
One gets amusement and has his fortune told as well.
<proverb>
هم فال هم تماشا.
he inherited a large fortune
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
Fortune Knocks at least once at everymans gate.
<proverb>
خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
The fortune teller tells fortunes .
فالگیر فال می گیرد
I am sick and tired of hearing about your wealth ( fortune ) .
تو هم که با این ثروتت ما را کشتی
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...