English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
reversible wheel چرخی که در دو جهت بگردد
Other Matches
reversible قابل نقض
reversible قابل پشت و رو کردن
reversible واگشت پذیر
reversible معکوس
reversible دورو
reversible پشت و روکردنی
reversible لغوکردنی
reversible برگرداندنی
reversible برگشت پذیر
wheel measurement [ wheel measuring] بازرسی چرخ [سنجش چرخ]
reversible elbow زانوی 09 درجه
reversible reaction واکنشبرگشتپذیر
reversible propeller ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
reversible figures شکلهای بازگشت پذیر
reversible perspective نمای بازگشت پذیر
be a fifth wheel <idiom> آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
wheel چرخ سمباده
wheel جاروب کردن با پا
wheel [همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
wheel دوک نخ ریسی
wheel چرخ نخ ریسی
wheel well محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
He's a fifth wheel. او [مرد] آدم زایدی است.
third wheel سومینچرخدنده
four wheel چهارچرخه
fifth wheel چرخپنجم
fifth wheel جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
to be a fifth wheel [to be in the way] آدم اضافه [بدون همسر] بودن [در جشنی که همه زوج دارند]
wheel اتحادیه ورزشی
wheel ساسایی
to take the wheel پشت رل نشستن
wheel چرخ
wheel دور
wheel چرخش
wheel چرخیدن
wheel گرداندن
wheel گردش ناو
wheel رل ماشین
wheel چرخ طایر
escape wheel دندهخلاص
drive wheel چرخدنده
trick wheel اطاق اسکان
chain wheel B زنجیریچرخهیب
chain wheel A زنجیریچرخهیA
centre wheel چرخهمیانی
banding wheel چرخهچرخنده
turbine wheel چرخ توربین
trick wheel چرخ سکان
trailing wheel چرخ عقب
modulation wheel چرختعدیلصدا
main wheel چرخاصلی
large wheel چرخبزرگ
toothed wheel چرخ دنده
hand-wheel چرخدستی
press wheel چرخفشار
fourth wheel چهارمینچرخهای
front wheel چرخجلو
wheel base فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
pitch wheel چرخکوککردن
adjustment wheel چرخ متحرک
catherine wheel رجوع شود به pinwheel
wheel printer چاپگر چرخ دوار
water wheel چرخاب
wheel horse اسب چرخ کش اسب نزدیک چرخ
wheel pressure فشار چرخ
wheel mode ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
wheel load فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wheel indicator نشانگر سکان
wheel chair صندلی چرخ دار
wheel center مرکز چرخ
wheel puller چرخ کش
wheel satellite ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
two wheel tractor تراکتور دوچرخه
worm wheel چرخ دنده حلزونی
worm wheel پیچ حلزونی
wheel wright چرخ ساز
water wheel دولاب
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
wheel spoke پره چرخ
wheel spanner چرخ کش
wheel shaft میله چرخ
wheel bearing بلبرینگ چرخ
rotating wheel چرخهدوار
wheel barrow فرقون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
wheel barrow فرغون [ساخت و ساختمان] [ابزار]
dog-wheel دماغه
dog-wheel استوانه
cathedrian wheel پنجره چرخی
spinning wheel چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
wheel gloves دستکش رانندگی
brake wheel چرخ دندانه دار
toothed wheel چرخ دندانه دار
cogged wheel چرخ دندانه دار
cog wheel چرخ دنده
cogged wheel چرخ دنده
to reinvent the wheel <idiom> هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
wheel and deal <idiom>
wheel trim قالپاق
wheel tractor فرمانتراکتور
wheel head سرچرخدنده
wheel cylinder سیلندرچرخدنده
wheel chock مانعچرخ
turning wheel چرخهسفالگری
tracing wheel چرخهترسیم
striker wheel چرخهضارب
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
cast wheel چرخ ریختگی
steered wheel چرخ هدایت شده
wheel brace آچار چرخ خودرو
wheel wrench آچار چرخ خودرو
to spin a wheel چرخی را تند چرخاندن
I feel like a fifth wheel. من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
to be broken on the wheel روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
Barlow's wheel چرخ بارلو [مهندسی برق]
buckled wheel چرخ خم شده [تاب خورده]
forged wheel چرخ آهنگری شده
spoked wheel چرخاسبوکد
ferris wheel چرخ فلک
ferris wheel گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
emery wheel چرخ سمباده
driving wheel چرخ گرداننده
driving wheel چرخ محرک
daisy wheel عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
cup wheel چرخ سمباده
crown wheel چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
fly wheel چرخ لنگر
fly wheel چرخ لنگر فلایول
grinding wheel چرخ سنباده
grinding wheel چرخ سنگ زنی
grinding wheel چرخ سمباده
gear wheel چرخ دنده
gear wheel چرخ دندانه دار
fly wheel چرخ طیار
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
four wheel brake ترمز چهار چرخ
fly wheel چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
control wheel صفحه تنظیم کننده
control wheel صفحه کنترل
color wheel گردونه رنگ امیزی
four wheel drive محرک چهار چرخ
steering wheel غربالک
steering wheel چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering wheel چرخ فرمان
steering wheel رل
spare wheel چرخ زاپاس
spinning wheel چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel چرخ طیار
spinning wheel دوک نخ ریسی
spinning wheel چرخ نخ ریسی
abrasive wheel چرخ سمباده
abrasive wheel سنگ چاقو تیز کنی
all wheel drive محرک تمام چرخها
cog wheel چرخ دندانه دار
chain wheel چرخ زنجیر
capstan wheel چرخ لنگر فلایویل
capstan wheel چرخ دوار
buffing wheel چرخ سنباده
buff wheel چرخ سنباده
break wheel چرخ قطع
brake wheel ترمز چرخها
band wheel چرخ تسمه خور
balance wheel رقاص ساعت
four-wheel drive محرک چهار چرخ
planet wheel چرخ دنده چرخان بدورمحور
short wheel خودرو شاسی کوتاه
activity wheel گردونه فعالیت
split wheel نیم چرخ
split wheel چرخ نیمه یا نصفه
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
worm wheel دنده کرمی شکل
mill wheel چرخ یا پره اسیاب
magnet wheel چرخ رتور
magnet wheel چرخ گردنده
paddle wheel چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
rear wheel چرخ عقب
persian wheel چرخاب
pin wheel درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
print wheel چرخ چاپ
pin wheel چرخ و فلک کوچک
potter's wheel چرخ کوزه گری
ratchet wheel چرخ ضامن
ratchet wheel چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
ratchet wheel اچار ضامن دار
persian wheel دولاب
spoke wheel چرخ پره دار
the man at the wheel راننده
idle wheel دنده چرخ رابط بین دو چرخ
the turn of a wheel گردش چرخ
toothed wheel چرخه دندانه دار
the rim of a wheel دوره چرخ
hand wheel چرخ دستی
suspension wheel چرخ تعلیق خودرو
idler wheel چرخ طیار
suspension wheel چرخ یدک
gyro wheel rotor gyro
impluse wheel چرخ فشار مستقیم
potter wheel صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
idler wheel چرخ هرزگرد
sprocket wheel چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
sprocket wheel چرخ زنجیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com