English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
ribbon bridge پل تاشونده
ribbon bridge پل کرکرهای
Other Matches
ribbon میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
ribbon ماده فلزی باریک و بلند
ribbon نوار
ribbon روبان
ribbon نوار ماشین تحریر
ribbon نوار ضبط صوت وامثال ان
ribbon saw اره نواری
ribbon نوار فلزی
ribbon تسمه تراشه
ribbon تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
carbon ribbon ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
wire ribbon گلابتون سرمه
service ribbon لنت نشان خدمت
ribbon vermicelli رشته فرنگی باریک
carbon ribbon نوار کاربنی
commendation ribbon لنت نشان سپاس
ribbon switch مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
ribbon microphone میکروفون نواری
suspension ribbon لنت نشان
suspension ribbon لنت اویزان کردن نشان
ribbon cartridge کارتریج نوار
ribbon cable کابل نواری
ribbon microphone میکروفن نواری
fibre ribbon ریبون مخصوص ساخته شده برای چاپگر
blue ribbon program برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
bridge پل
bridge وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge پل زدن
bridge compassplatform : syn
bridge پل فرماندهی
bridge پل فرماندهی کشتی
bridge اتصال دادن
bridge پل ساختن
bridge بازی ورق
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridge برامدگی بینی
bridge جسر
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
irish bridge ابنمای مغروق
lattice bridge پل نردهای
measuring bridge پل اندازه گیری
lattice bridge پل شبکهای
lever bridge پل باز شو
lever bridge پل بالا رو
loading bridge پل بارگیری
irish bridge پل مغروق
irish bridge اب نما
rise of a bridge خیز طاق پل
road bridge پل راه
road bridge راه پل
impedance bridge پل اندازه گیری مقاومت
road bridge پل خیابان
lifting bridge پل بالارو
irish bridge پل ایرلندی
maxwell m l bridge پل ماکسول
movable bridge پل متحرک
maxwell bridge پل اندازه گیری ماکسول
inductance bridge پل اندوکتیویته
movable bridge پل بازشو
natural bridge پل طبیعی
navigating bridge پل ناوبری
magnetic bridge پل رلوکتانس
operating bridge پل کارگاهی
oxygen bridge پل اکسیژنی
pontoon bridge پل شناور قایقی
pontoon bridge پل موقت
railroad bridge پل راه اهن
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
magnetic bridge پل مغناطیسی
railway bridge پل راه اهن
salt bridge پل نمک
cross that bridge when you come to it <idiom> [به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
portal bridge پلدروازهای
lift bridge پلبالارو
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
bridge of nose برآمدگیبینی
bridge assembly برآمدگیسیمها
beam bridge پلمیلهای
arch bridge پلقوسدار
wheatstone bridge مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
weigh bridge قپان تخت قنطار کش
through arch bridge پلکمانسراسری
transporter bridge پلانتقال
lattic-bridge تیر حمال مشبک
lattic-bridge پل نرده ای
bridge finance وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
water under the bridge <idiom> همه چیز عوض شده
cross a bridge before one comes to it <idiom> درمورد مشکلی قبل از حادثه فکرکردن
treble bridge پلصدایزیر
weatstone bridge پل ویتستن
truss bridge پل اسکلت فلزی
truss bridge پل خرپایی
swing bridge پل گردان
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
spar bridge پل ساخته شده ازگرده چوب
spar bridge پل الواری
slab bridge پل تاوه
slab bridge پل دالو
skew bridge پل کج
signal bridge پل مخابرات ناو
signal bridge پل مخابره ناو
swing bridge پل نوسان دار
truss bridge پل با تیر مشبک
truss bridge پل دارای اسکلت اهنی
trestle bridge پل پایه خرپایی
treadway bridge پل دوخطه
treadway bridge پل عبور موقتی پیاده
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
the pier of a bridge پایه پل
the instability of a bridge نا استواری پل
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
bass bridge پایهباس
conductivity bridge پل برق رسانایی
canal bridge پل کانال
bridge shoe زیره پل
bridge shoe پاشنه
bridge shoe پاشنه پل
bridge seat پاشنه پل
bridge seat تکیه گاه
bridge rectifier یکسوکننده بریج
bridge rectifier یکسو کننده پلوار
bridge plate پل بین سکوی بارگیری وخودرو
bridge pier پایه پل
canal bridge پل کیالی
cantilever bridge پل معلق
clapper bridge پل سنگی
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
cantilever bridge پل کنسول
cantilever bridge پل طرهای
cantilever bridge پل بازودار
cantilever bridge پایه پل
suspension bridge پل معلق
cantilever bridge پل قپانی
bridge escape فرار از پل
bridge deck بدنه پل
bascule bridge پل قپانی
bascule bridge پل متحرک
bailey bridge پل متحرک وموقتی
asses bridge قضیه حماریه
arched bridge پل قوسی
arched bridge پل کمانهای
suspension bridge پل اویزان
bascule bridge پل باسکولی
bridge circuit مدار پلوار
bridge carriageway شوسه پل
bridge building پل سازی
bridge head سر پل ساحلی
bridge head سر پل
bascule bridge پل اهرمی
bascule bridge پل متحرک باسکولی
bascule bridge پل بازشونده
bascule bridge پل بازشو
decade bridge پل دهگانه
impedance bridge پل امپدانس
flumed bridge پل تنگ کننده معبر اب
flying bridge پل موقتی
flying bridge پل شناور
flying bridge پل هوایی
foot bridge پل پیاده رو
gap bridge گلویی ماشین تراش
pedestrian bridge پل پیاده رو
girder bridge پل بیلی متوسط
girder bridge پل چند تکه قابل نصب رویهم
girder bridge پل پوتری
girder bridge پل تیر حمالی
handling bridge پل بار
heydweiler bridge پل هایدویلر
wien bridge پل وین
highway bridge راپل
floating bridge پل متحرک موقتی
floating bridge پل شناور
flag bridge پل تیمساران
fixed bridge پل ثابت
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
movable bridge پلی که میشودجابجا نمود
enclosed bridge پل فرماندهی سر پوشیده
flag bridge پل پرچم
float bridge پل شناور
deck of a bridge کف پل
draw bridge پل کششی
deck of a bridge صفحه پل
cantilever bridge ستون پل
vertical lift bridge پل بالارو
dry gap bridge پل مخصوص اب بریدگی
container-loading bridge پلورودبستههابهکشتی
deck arch bridge پلمنحنی
half-through arch bridge پلازوسطکمانی
dry gap bridge پل خشکی
center swing bridge پل میانگرد
highfrequency measuring bridge پل اندازه گیری فرکانس بالا
three phase bridge tape اتصال گرتس سه فازه
jack knife bridge پل متحرک تاشو
lattice suspension bridge پل اویزشی مشبک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com