Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
ridge tree
کش بالای شیروانی
Other Matches
tree bench
[bench encircling a tree trunk]
نیمکت
[دور تنه ]
درخت
ridge
تیزه خرپا
ridge
کاکل
ridge
گرده ماهی
ridge
ابریز
ridge
مرز تیغ یا ستیغ
ridge
خاک پشته
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
ridge
تپه ماهور
ridge
برامدگی
ridge
مرز
ridge
لبه
ridge
خط الراس
ridge
خرپشته
ridge
نوک
ridge
مرزبندی کردن
ridge
شیار دار کردن
ridge
رشته تپه
ridge bone
استحکام
ridge piece
کش بالای شیروانی
ridge rope
bone back :syn
ridge rope
سیم میانی
ridge pole
کش دیرک افقی چادر
ridge pole
کش بالای شیروانی
ridge bone
استواری
ridge bone
تیره پشت
ridge tent
چادرلبهدار
the ridge of a roof
حلبی که دوشیب شیروانی بهم برمیخورند
the ridge of a roof
خرپشته شیروانی
the ridge of a mountain
پشته کوه
ridge bone
ستون فقرات پشت
mid-ocean ridge
برآمدگیاقیانوسمیانی
before the tree
جلو درخت
the f. of a tree
برگهای درخت
tree
سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree
مین میکند
tree
شجره النسب درخت کاشتن
tree
بدرخت پناه بردن
tree
شجر
tree
درخت
tree
بشکل درخت شدن
tree
قالب کفش چوبه دار
tree
شاخسار
tree
درتنگنا قرا ردادن
tree
فرمان TREE
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree
سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree of heaven
درخت عرعر
threaded tree
درخت پیچ دار
to girdle a tree
پوست درخت راحلقهای بریدن
to girt a tree
دوردرختی راپیمودن
to shin up a tree
از درختی بالارفتن
tree network
شبکه درختی
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
to truncate a tree
شاخههای درختی را زدن
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
tree farm
خزانه درخت
tree house
خانه بالای درخت
tree diagram
نمودار درخت
the root of a tree
ریشه درخت
the pith of a tree
مغز درخت
smoke tree
بوته سماق
sorrel tree
ترشک درختی
sorrel tree
درخت ترشک
saddle tree
یکجورگل لاله درامریکای شمالی
spanning tree
درخت پوشا
spanning tree
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
spanning tree
زیرگرافی از یک گراف
spindle tree
اونموس
stunted tree
درخت رشد نکرده وکوتاه
summer tree
شاه تیر
summer tree
حمال
summer tree
تیرسردر
strawberry tree
توت فرنگی درختی
shoe tree
قالب کفش
the foot of the tree
پای درخت
oak tree
درخت بلوط
Deciduous tree
درخت برگریز
Coniferous tree
درخت جوزدار
[ از فامیل کاج ]
tree of life
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
walnut tree
درخت گردو
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
to prune a tree
درختی را آراستن
to lop a tree
درختی را آراستن
to prune a tree
سرشاخه درختی را زدن
to lop a tree
سرشاخه درختی را زدن
pulm tree
درخت نارگیل
lemon tree
درخت لیمو
unordered tree
درخت نامرتب
tree traversal
تقاطع درختی
tree surgery
تشریح علمی درخت
tree surgeon
ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree structure
ساختاردرختی
tree structure
ساختار درخت
tree structure
ساخت درختی
tree sort
مرتب کردن درختی
gum tree
درخت صمغ
ornamental tree
درختتزئینی
tree frog
قورباغهدرختی
date tree
درخت خرما
A tree is known by its fruit.
<proverb>
درخت از میوه اش شناخته مى شود.
A tree is known by its fruit .
<proverb>
درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
He uprooted the tree .
درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
The tree wI'll die .
درخت خشک خواهد شد
tree-lined
درختکارینشده
tree trunk
ساقهاصلیدرخت
tree pruner
درختآرا
tree planting
درختکاری
barren tree
درخت بی میوه
cornel tree
درخت زغال اخته
cross tree
رابط عرضی دکلها
crown tree
شمع
ebony tree
خرماندو
decision tree
مسیر تصمیم گیری
decision tree
درخت تصمیم
dragon tree
درخت خون سیاووشان
fig tree
درخت انجیر
almond tree
درخت بادام
fir tree
درخت صنوبر
flame tree
درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
gallows tree
چوبه دار
gender tree
شجره نامه
gender tree
سلسه دودمان نسب نامه
genealogical tree
شجره نامه
genealogical tree
نسب نامه
coffee tree
درخت قهوه
apple tree
درخت سیب
axle tree
میله میان دو چرخ
balsam tree
درخت بلسان
plane tree
درخت چنار
china tree
زیتون تلخ
china tree
شالسنجان
bean tree
درخت خرنوب
binary tree
درخت دودویی
binary tree
درخت دودوئی
boot tree
قالب چکمه یا پوتین
box tree
درخت شمشاد
chaste tree
دل اشوب
chaste tree
فلفل بری
cherry tree
درخت گیلاس
chocolate tree
درخت کاکائو
christmass tree
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
clothes tree
چوب لباسی
clothes tree
چنگک لباس
grass tree
نوعی زنبق استرالیایی
hat tree
کلاه اویز
saddle tree
قلتاق
mastic tree
درخت بنه
mastic tree
درخت چاتلنغوش
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
minimal tree
درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
mulberry tree
درخت توت
family tree
شجره
decision tree
اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
ordered tree
درخت مرتب شده
parse tree
درخت تجزیه
peach tree
درخت هلو
pear tree
درخت گلابی
planer tree
درخت ازاد
plum tree
درخت الو
plum tree
درخت گوجه
huffman tree
درختی با کمترین مقادیر
roof tree
کش بالای شیروانی
roof tree
کش دیرک افقی چادر
margosa tree
ازاد درخت شالسنجان
margosa tree
تلخ
he is up a gum tree
کاردبه استخوانش رسیده است
abel tree
درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
judas tree
درخت ارغوان
joshua tree
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
in the green tree
بخت سبز
in the green tree
خوشبخت
in the green tree
سرسبز
i saw one climbing the tree
یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
agriot tree
چوب چپق
locus tree
درخت اقاقیا
locus tree
درخت خرنوب
family tree
نسب نامه
family tree
شجره نامه
margosa tree
زیتون
Christmas tree
جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
locust tree
درخت اقاقیا
The apple does not fall far from the tree.
<proverb>
درست شبیه پدر.
bald animal or tree
درخت یا حیوان برهنه
to lop off a branch
[from a tree]
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
backing up the wrong tree
<idiom>
[دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
money does not grow on tree
<idiom>
پول که علف خرس نیست
optimal merge tree
نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
the tree sheltered us fromrain
درخت مارا ازباران پناه داد
the tree shoot out brances
ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
to chop dowm a tree
درختی را انداختن
to snag a tree trunk
ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
wild oriental a tree
ارژن
optimum tree search
جستجوی بهینه درخت
To tie the horse to the tree.
اسب رابدرخت بستن
snow ball tree
گل بدماغ
To pick an apple off the tree.
سیبی را از درخت کندن
[چیدن]
.
Tilia
[lime tree]
درخت نمدار
[زیرفون]
bark up the wrong tree
<idiom>
[درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com