Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
English
Persian
right oblique march
میل به راست رو
Search result with all words
left oblique march
فرمان میل به چپ رو
left oblique march
میل به چپ رو
Other Matches
oblique
مورب
oblique
کج
oblique
عکس مورب
oblique
مایل کج
oblique
حاده یا منفرجه مورب
oblique
غیر مستقیم منحرف
oblique
مایل
oblique
طرح حرف عادی کج
oblique
اریب
oblique fire
اتش مورب
oblique question
پرسش غیرمستقیم
high oblique
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
low oblique
عکس مایل پایین
oblique compartment
زمین مورب
oblique angle
زاویه تند
oblique lattice
شبکه مایل
oblique fire
اتش جانبی
oblique angle
یا باز
oblique bond
رج چینی کلاغ پر
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
oblique compartment
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
oblique joint
شکستگی کج
oblique perspective
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
oblique perspective
پرسپکتیو مایل
oblique cone
مخروط اریب
[ریاضی]
external oblique
ماهیچهمورببیرونی
oblique weir
در تصویر افقی سرریزی استکه تاج ان نسبت به جریان اب مایل باشد
oblique system
سیستم مایل
oblique section
برش اریب
oblique section
مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
oblique section
مقطع اریب
oblique rotation
چرخش مایل
oblique projection
تصویر مایل
oblique projection
تصویر مورب
oblique projection
نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
oblique plane
سطح مورب
oblique section
مقطع مایل
to march forth
پیش رفتن
march
راه پیمایی
march
قدم روکردن
march
ماه مارس راه پیمایی کردن
march
گام نظامی
march
سیر روش
march
موسیقی نظامی یا مارش
march
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march
تاختن بر
march
راه رفتن
march
قدم برداری
march
راهپیمایی کردن قدم رو کردن موزیک نظامی راهپیمایی
march
پیش روی گام به گام شمشیرباز
march
قدم رو
march
پیشروی
oblique shock wave
موج ضربهای مایل
mil gridded oblique
عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
oblique edged scraper
رنده کج
close march
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
quick march
راهپیمایی تند
funeral march
راه پیمایی درمراسم جنازه
to steal a march on any one
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to march past
رژه رفتن
tactical march
انتقال جنگی
tactical march
نقل
tactical march
حرکت جنگی
rate of march
نواخت راهپیمایی
march column
ستون راهپیمایی
rate of march
نواخت حرکت
quick march
قدم رو
quick march
مارش تند
quick march
گام برداری تند
frog-march
غوک واربردن
frog march
غوک واربردن
march past
رژه رفتن
march past
رژه
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
march order
ترتیب راهپیمایی
march order
ترتیب حرکت دستورراهپیمایی
march order
دستورحرکت
march order
حاضر براه کردن
march order
ف__رمان ح__اضر به راه
march of events
جریان یا سیر حوادث
forward march
قدم رو
forward march
فرمان قدم رو فرمان پیش
march unit
یکان راهپیمایی
route march
راهپیمایی در روی جاده راهپیمایی پیاده فرمان قدم راه
administrative march
راهپیمایی اداری
admirals' march
سلام تیمساری
advance march
فرمان پیش
advance march
پیشروی حرکت به جلو
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
dead march
اهنگ عزا
dead march
موزیک عزا
dead march
مارش عزا
march unit
قسمتی ازستون راهپیمایی
motor march
راهپیمایی موتوری راهپیمایی با خودرو
left flank march
سمت چپ رو
to try to stop the march of time
تلاش به جلوگیری از گذشت زمان کردن
double times march
قدم دو
Aries the Ram (March 21 )
برجحمل
double times march
بدو رو
left flank march
فرمان سمت چپ رو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com