Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
right round bracket
پرانتز بسته
Search result with all words
round bracket
پرانتز
left round bracket
پرانتز باز
Other Matches
bracket
احاطه
bracket
مقر اتصال پایه نصب
bracket
پرانتز
bracket
این علامت
bracket
قلاب
bracket
کروشه
bracket
هلال یا دوبند گذاشتن
bracket
طبقه بندی
bracket
دوشاخه
bracket
احاطه کردن تیر پایه انتن
bracket
مشتی
bracket
چنگک
bracket
علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود
bracket
مشابه 1329
bracket
حالت معمولی کروشه
bracket
نوعی کروشه با گوشههای صاف
bracket
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
bracket
طاقچه سگدست پرانتز
bracket
پایه
bracket
دیوارکوب
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
bracket
سگدست
bracket
طاقچه دیوارکوب
bracket
طاقچه دیوار کوب
bracket
لچکی
bracket
علامت پرانتز
bracket
[ستون نگهدارنده دیوار]
bracket
کژ پشت سنگی
bracket
دسته
mounting bracket
دستهپایه
ceiling bracket
قلابسقف
end bracket
گیرهتحتانی
pointed bracket
پرانتز شکسته
bracket base
پایهقلاب
shaft bracket
محورنگهدار
shaft bracket
نگهدارنده محور
motor bracket
پایه موتور
handrail bracket
پایه نرده
gutter bracket
بست ناودان
gas bracket
لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
wall bracket
طاقچه
bracket light
چراغ دیوار کوب
angle bracket
پرانتز شکسته
square bracket
قلاب
support bracket
قلابمحافظ
square bracket
براکت
square bracket
کروشه
bracket moulding
[بستی به شکل دوخم]
dragon-bracket
طاقچه دیوار کوب
eaves-bracket
[سگ دست لب بام]
bracket
[British E]
پرانتز
curly bracket
آکولاد
hanger bracket
قلابمعلق
curly bracket
دوابرو
bracket fire
تنظیم تیرخیز به خیز
bracket fire
اتش احاطهای
bracket bearing
یاطاقان سگدست
gas bracket
پایه گازسوز
round and round
ازهر طرف
get round
طفره رفتن
get round
از زیر
[کاری]
در رفتن
round up
<idiom>
گرد هم آوردن ،جمع آوری
round
گرد بی خرده
round d.
دوازده تاتمام
round d.
دوجین تمام
round down
گرد کردن کاهشی
round
نوبت گرد کردن
round and round
از هرسو
round and round
گرداگرد
to come round
[around]
<idiom>
به هوش آمدن
[پس از غش یا بیهوشی]
out of round
غیرمدور
right round
دور تادور
right round
گرداگرد
right round
از هرسو
right round
از هر طرف
ro round off
گرد کردن
ro round off
صاف کردن
ro round off
ازتیزی دراوردن
ro round off
کاو کردن محدب کردن
round about
دور سر گرداندن مطلب
round and round
دور تا دور
round in
به هم بستن قرقرههای تاکل ناو
round off
گرد کردن
round off
گرد کردن برشی
to round up
گرد کردن
to round on any one
چغلی کسیرا کردن
to round on any one
از کسی چغلی کردن
to look round
اطراف کار را دیدن یا پاییدن امکان چیزیی راسنجیدن
to go round
دیدنیهای غیر رسمی کردن
to go round
دورزدن
to go round
برای همه کفایت کردن
to go round
به همه رسیدن
to be round with any one
با کسی رک حرف زدن وسخت گیری کردن
to come round
سرزدن
to come round
گشت زدن
to round up
گلوله کردن
to round up
تبعیدکردن
round on
جمع اوری کردن
round on
گرد کردن
round out
دور زدن
round out
گرد کردن
round out
دورزدن هواپیما برای نشستن
to get round
ازسرخودرفع کردن ریشخندکردن
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
round up
گرد کردن افزایشی
to round up
جمع اوری کردن
to get round
باحیله پیشدستی کردن بر
all round
کاملا شامل هر چیز یا هرکس
round
دایره وار
round
منحنی
round
هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
round
فشنگ
round
عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن
all round
دورتا دور
round
گردی
round
دور زدن مدور
round
مشابه 8759
round about
پر پیچ و خم
round
عدد صحیح
get round
پیش دستی کردن بر
all round
سرتاسر
get round
از سر خود وا کردن
get round
قلق
get round
بدست اوردن
round
دوربازی
round
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
go round
دور زدن
go round
به همه رسیدن
round
گلوله
round
گرد
round
مبلغ زیاد
round
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
round
مدور
come round
بهوش امدن
come round
شفا یافتن
round
کامل کردن
round
بی خرده کردن
round
آنچه در دایره حرکت میکند
round
نوبت گردکردن
round
بی خرده
round
گرد کردن
look round
اطراف کار را دیدن
come round
بازگشتن
come round
بحال اول رسیدن
round
تعداد تیر تعداد شلیک دور
round-up
حمله ناگهانی پلیس
round-up
ورود ناگهانی پلیس
it is the other way round
وارونه است
it is the other way round
عکس این است
round
روش سازماندهی استفاده از کامپیوتر توسط چندین کاربر که هر یک آنرا در یک زمان اجرا می کنند و به بعدی می فرستند
round
تکمیل کردن
round
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
we went for a good round
گشت خوبی زده برگشتیم به خانه
wooden round
گلوله سالم و بادوام
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
yean round
در تمام سال
windsor round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
top round
قسمت گرد
to turn round
برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
to pull round
بهبودی یافتن
to round into a man
مرد شدن
to round into a man
بمردی رسیدن
to show one round
کسیرا دور گرداندن وجاهای تماشایی راباو نشان دادن
to turn round
دورزدن
to turn round
دور گشتن
to turn round
گردگشتن
to turn round
چرخیدن
round-the-clock
روز و شب
yean round
کار کننده درتمام سال
round-eyed
چشمگرد
whip-round
تهیههدیهدستجمعیبرایفردی
The news got round that he has come.
خبرپیچیدکه اوآمده است
angle-round
نبش گرد
year-round
<idiom>
همه ساله
round the clock
۲۴ ساعته
to come round
[British E]
[دوباره]
به هوش آمدن
[پزشکی]
common round
ابزار فیتیله
negotiation round
دور مذاکرات
round of negotiations
دور مذاکرات
paper round
فردیکهدریکمسیرخاصبهدرخانههاروزنامهمیرساند
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
york round
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
round-the-clock
شبانه روزی
round-the-clock
بیست و چهار ساعته
round-the-clock
لاینقطع
round-the-clock
پیوسته
year-round
در تمام مدت سال
year-round
همه ی سال
round-robin
تورنمنت دورهای شطرنج
merry-go-round
چرخ فلک
round pronator
عضلهمکبورود
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
round brush
بورسگردمویی
round eye
دکمهقزن
round neck
یقهگرد
round robin
با گردش نوبت
to do a thing in a round way
بطورغیرمستقیم کاریراکردن
round robin
انجام مسابقه بنوبت
round dance
والتز
round dance
رقص چوبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com