English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
right wing to ward پیشرو
right wing to ward دست راست
Search result with all words
left wing for ward پیشرو دست چپ
Other Matches
ward off دفاع کردن
ward off از خوددور کردن
to out ward seeming فاهرا`
to out ward seeming برحسب فاهر
to ward off از خود دور کردن
to ward off دفع کردن
ward دسته کاغذ
in ward تحت تولیت
ward off دفع کردن
ward ناحیه
ward محجور حفافت بخش
ward حیاط محوطه زندان
ward دهلیز
ward اطاق جدا
ward بخش
ward نگهداری کردن توجه کردن
ward اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
ward سلول زندان
ward نگهبان
ward محوطه
ward مولی علیه
ward تولیت
side ward پهلویی
ward heeler کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
side ward ضلعی
side ward ازپهلو
to go back ward پس رفتن
ward room اطاق افسران در کشتی جنگی
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
left ward چپ
castle ward دژبان
side ward یک بری
the out ward eye چشم فاهر
to go back ward به قهقرارفتن
to keep watch and ward حفافت یادفاع کردن
to keep watch and ward پاسداری کردن
the out ward eye چشم برون
soiuth ward بطرف جنوب متمایل بجنوب
stern ward بطرف عقب کشتی
soiuth ward بسوی جنوب
left for ward در فوتبال پیشرو چپ
lee ward side lee
lee ward در جهت مخالف باد
watch and ward حق نگهبانی روزانه و شبانه
wind ward در جهت باد
castle ward پاسبان دژیاقلعه
hom ward bound اماده رفتن به کشور میهن
ward leonard control کنترل وارد لئونارد
ward leonard control اتصال لئونارد
to go spell back ward ازاخریاوارونه همی کردن
wing پرواز پرش
wing بالدار کردن پردارکردن
wing پیمودن
wing گروه هوایی
wing تیپ هوایی جناح
on the wing سیار متحرک
on the wing بالدار
on the wing پرواز کننده
wing دسته حزبی
wing شاخه شعبه
right wing toward پیشرو
wing بال
wing پره
wing قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing بال مانند زائده حبابی
wing جناح
wing پره زائده پره دار
wing طرف
right wing toward میمنه
right wing toward دست راست
off wing محل بازیگر گوش
to take under one's wing سرپرستی کردن
right-wing جناح راست
wing and wing حرکت با باز بودن کامل بادبانها
wing it <idiom> بدون آمادگی
under one's wing <idiom> تحت مراقبت کسی
take (someone) under one's wing <idiom> زیرپروبال شخص راگرفتن
wing لنگه
wing گوش زمین
wing بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
to take wing پابفرارگذاشتن
to take wing پرواز کردن
to take under one's wing حمایت کردن
right wing جناح راست
wing footed دارای پای پردار
wing drop افت ناگهانی برا روی یک بال
wing drag پسای بال
wing footed تند
wing chair مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing footed سریع
wing covert پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing forward فوروارد گوش
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing halfback هافبکهای کناری
wing heavy تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing loading وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wing threequarter هریک از دو مدافع کنار زمین
wing tip نوک کفش دارای قوس منحنی
wing tunnel تونل باد
wing wall دیواره جانبی
hind wing بالعقبی
straight wing بالمستقیم
tapered wing بالنوکتیز
wing attack حملهگوشه
wing defence دفاعگوشه
wing pallet سطحپرهمانند
wing rib دندهبال
wing slat نوکباله
wing vein رگهبال
centrist wing طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
bat's-wing [نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
chimney-wing بغله های شومینه
wing tanks تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing strut پایه بال
wing membrane اجزایبال
wing loading نسبت وزن کل به مساحت یال
wing nut پیچ و مهره دارای جاانگشتی
wing nut خروسک
wing nut پیچ خروسکی
wing nut مهره گوشه دار
wing photograph نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing reactions واکنشهای بال
wing root ریشه بال
wing screw پیچ گوشه دار
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing setting نصب بال
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing skin پوسته بال
wing spar عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing spread فاصله بین دو سر بال
cross-wing [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
wing commanders سرهنگ دوم هوایی
highed wing بال لولاشده
inside wing بال داخلی
isoclinic wing بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
king's wing جناح شاه شطرنج
fixed wing بال ثابت
low wing بال پایین
left-wing مربوط به جناح چپ
mid wing بال وسط
high wing بال بالا
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
front wing گلگیر جلوی اتومبیل
fixed wing هواپیمای بال ثابت
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
center wing بال میانی
delta wing بال دلتا
delta wing بال مثلث
double wing بازی هافبک در گوش
wing commander سرهنگ دوم هوایی
fixed-wing بال ثابت
parasol wing بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
queen's wing جناح وزیر شطرنج
left-wing شخص دست چپی
simple wing طرح تهاجمی با خط نامتعادل
upper wing بال بالایی در هواپیمای دوباله
hard wing بال صلب
vent wing پنجره گردان
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
wind wing پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wing area مساحت بال
wing axis محور بال
sea wing نرم تن دو کپه دریایی
left wing شخص دست چپی
left wing مربوط به جناح چپ
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward پیشرو دست راست
right wing of army جناح یمین
right wing of army پهلوی راست میمنه
rotary wing بال گردان
rotary wing هواپیمای بال گردان
wing box ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
box beam wing نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
[extreme] right-wing scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
swept-back wing بالدم جارویی
to piniona bird's wing نوک بال مرغی را چیدن
rotary wing aircraft هواپیما با بال گردنده
reverse chicken wing نوعی کلید کشی
real box wing بالی با سه تیرک
low mid wing بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
left wing of army پهلوی چپ میسره
variable area wing بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
left wing of army جناح یسار
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
leg ride and reverse chicken wing سگک قفل قیصر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com