English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ring counter شمارنده حلقهای
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
ring wall or ring fence حصار گرد
ring wall or ring fence پرچین یامحجرگرداگرد
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter مقابله کردن
counter ضربت زدن ضد
counter بساط
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter پیشخوان
counter باجه
counter گیشه
counter ضد
counter متقابل
counter شمارشگر
over the counter خارج از بورس فروخته شده
outside counter روریهمعکوس
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
counter پیشخوان باجه
counter ضربت متقابل
counter درجهت مخالف
counter درروبرو
counter معکوس
counter بالعکس
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter حمله
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter قاچاقی
counter باجه تلاقی کردن
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter کنتور
counter عقربه شمارش
counter شمارگر
counter پیشخان
counter شمارنده
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter sign اسم شب
counter sign نشانی
counter subversion ضد خرابکاری
counter sign اسم عبور
counter sabotage ضد خرابکاری
counter subversion ضد براندازی
counter surveillance ضد مراقبت
counter mortar اتش ضد خمپاره انداز
counter credit اعتبار متقابل
counter guerilla ضد گریلایی
counter insurgency ضد شورش
counter intelligence ضداطلاعات
counter ion یون مخالف
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter jumper فروشنده دکان
counter jumper شاگرد دکان
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter current جریان متقابل
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter fire اتش متقابل
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter mechanism مکانیسم شمارشگر
counter mechanism طرزکارشمارشگر
counter purchase خرید متقابل
counter purchase تهاتر
counter purchase داد وستد متقابل
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil دستگاه عاید
counter reconnaisance ضد شناسایی
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter preparation تیر ضد تهیه
counter preparation ضد تهیه
counter offer عرضه متقابل
counter memorial جواب یادداشت
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter military ضد عملیات نظامی
counter military مقابله باعملیات نظامی
counter mortar ضد خمپاره
counter offensive پدافند متقابل
counter offensive حمله متقابل
counter offer پیشنهاد متقابل
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
speed counter شمارشگر عده دور
counter-productive زیانبخش
counter-productive گزندآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive پادفرآور
counter-revolution ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
repeat counter شمارنده تکرار
pulse counter ضربه شمار
pulse counter پالس شمار
counter-measures پیشگیری
counter-measures پادکار
step counter گام شمار
sequence counter ترتیب شمار
to nails to counter رسوا کردن
turns counter دور شمار
counter-measure اقدام متقابل
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure پادکار
counter-measure پیشگیری
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام جبران کننده
program counter شمارشگربرنامه
counter-revolutionary ضدرژیم
frequency counter شمارنده فرکانس
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter weight وزنه مقابل
counter weight پاسنگ
counter-measures اقدام متقابل
counter weight وزنه تعادل
counter transference انتقال متقابل
counter trade داد و ستدمتقابل
counter trade تجارت متقابل
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
ticket counter جایگاهبلیط
program counter شمارنده برنامه
information counter جایگاهاطلاعات
photon counter شمارگر فوتونی
speed counter کنتورسرعت
magnetic counter کنتور مغناطیسی
loop counter شمارنده حلقه
location counter مکان شمار
line counter شمارنده سطر
row counter رجشمار
tape counter شمارشگرنوار
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
binary counter شمارنده دودویی
modulo n counter شمارنده به پیمانه
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
counter-vault قوس کفبند
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath توفال
counter-lath تخته سقف
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-change نقش شطرنجی
address counter نشانی شمار
Geiger counter شمارشگر مولر
counter-attacks پاتک
counter-attacks حمله متقابله
counter-attack پاتک
counter espionage ضد جاسوسی
counter-attack حمله متقابله
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter attack پاتک
counter-espionage ضد جاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
counter attack حمله متقابله
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter claim دعوی متقابل
counter approach استحکامات متقابله
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter attraction کشش متقابل
counter attraction جاذبه متقابله
counter balance وزنه تعادلی
counter battery ضد اتشبار
counter air ضد هواپیمایی
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter ceiling سقفواره
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling خوانچه پوش
counter charge تهمت متقابله
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter circuit کنتور رادار
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter propaganda تبلیغ متقابل
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter propaganda پاداوازه گری
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
control counter شماره کنترلی
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter agent عامل خنثی کننده
ring محوطهای باطناب محصور شده به اندازه 6 متر مربع
ring رینگ بوکس
o-ring حلقهoشکل
ring d. قمری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com