English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (6 milliseconds)
English Persian
river banks ساحل رودخانه
Other Matches
banks صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
banks کناره توده
banks سکو
banks کپه کردن
banks دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
banks قسمت برجسته سر پیچ
banks مجموعهای از وسایل مشابه
banks در بانک گذاشتن
banks کرانه دیواری
banks مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
banks انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
banks بانک
banks بانکداری کردن
banks بانک ضرابخانه
banks کنار
banks لب
banks ساحل
banks رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
banks کپه کردن بلند شدن
banks بطورمتراکم
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
member banks بانکهای عضو
data banks بانک داده ها
data banks بانک اطلاعات
data banks base data
data banks پایگاه داده
data banks پایگاه داده ها
merchant banks بانک بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
investment banks بانکهای سرمایه گذاری
federal banks بانکهای فدرال
fog banks تودهی مه
fog banks مه انباشت
There was a run on the banks . مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
I have entangled myself with the banks . خودم را گرفتار بانک ها کردم
information banks بانکهای اطلاعاتی
clearing banks بانک پس انداز
blood banks بانک جمع اوری خون
clearing banks بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
data banks بانک اطلاعاتی
the nile overflows its banks نیل طغیان کرده کرانه خودرافرامیگیرد
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
along the river درامتداد رودخانه
up-river برخلاف روند جریان آب
up the river بالارود
river رودخانه
river سفیدی بین خطوط
river فاصله سفید
river نهر
river رود
beyond the river ان سوی رود
the river karoon رود کارون
the karoon river رودخانه کارون
the karoon river رود کارون
the bed of a river بستر یک رود
subsequent river میانرود
river mouth دهانه رودخانه
river beds بستر رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
the river karoon رودخانه کارون
river trip گردش رودخانه ای
river trip مسافرت رودخانه ای
river blindness رجوع شود به onchocerciasis
rejuvenated river نوگشته رود
river bed بستر رودخانه
to pull any one across a river کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
to fall down the river باجریان رودخانه حرکت کردن
tidal river رودخانهای که اب دریادرنزدیکی دهانه ان طغیان میکند
river load بار رود
river line خط رودخانه
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
river bank ساحل رودخانه
an open river رودخانه باز
an open river رودخانهای که یخ نبسته و برای گذرکردن ازاد است
stone river رود سنگ
fork of ... river شاخه رودخانه ...
consequent river پیرود
he put me across the river مرا بدانسوی رودخانه برد
obsequent river وارود
river basin ابگیر یا حوضه رودخانه
river gravel شن رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
river capture رود گیری
river clay گل رودخانه
river drift ابرفت کهن
river drift کهن ابرفت
river dues عوارض استفاده از ابراهها
river forcasting پیش بینی جریان رودخانه
up the river/creek with no paddle <idiom> مثل خر در گل ماندن
dry river bed خشکه رود
drowned river mouth دهانه
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
drowned river mouth مصب
How long is the River Nile? طول وعرض رودخانه نیل چقدر است ؟
summer bed of a river بستر تابستانی رودخانه مسیل
river bed level تراز بستر رودخانه
bed building stage of river تراز سطح متوسط اب رودخانه
The teo countries are separated by this river. این رودخانه دو کشور را از یکدیگه جدامی کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com