Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 143 (7 milliseconds)
English	Persian
rock erosion	از بین رفتن سنگ در اثرخراش
Other Matches
erosion	رفتگی
erosion	فرسودگی
erosion	تحلیل تدریجی
erosion	فرسایش وسایل
erosion	فرسایش
erosion	سایش
erosion	فسادتدریجی
erosion	تحلیل
erosion	ساییدگی
erosion	خوردگی
geologic erosion	فرسایش زمین شناسی
rill erosion	فرسایش شیاری
soil erosion	فرسایش خاک
erosion corrosion	خوردگی- فرسودگی
erosion control	جلوگیری از فرسایش
electro erosion	فرسایش الکتریکی
accelerated erosion	فرسایش تشدیدی
concrete erosion	فرسایش بتن
arid erosion	فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
beach erosion	فرسایش ساحلی
shore erosion	فرسایش ساحلی
gully erosion	فرسایش خندقی
wind erosion	فرسایش بادی
surface erosion	فرسایش سطحی
erosion-corrosion	فرسودگی
erosion-corrosion	خوردگی
natural erosion	فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
natural erosion	فرسایش نابهنجار
sever erosion	فرسایش نابهنجار
selective erosion	فرسایش انتخابی
rill erosion	این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
internal erosion	فرسایش داخلی
natural erosion	فرسایش طبیعی
electro erosion process	فرایند فرسایش الکتریکی
the rock	جبل الطارق
rock-like	صخرهمانند
rock	تکان دادن
rock	جنباندن
rock	سنگ
rock	حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock	تخته سنگ یا صخره
rock	سنگ خاره صخره
rock	صخره
rock	جنبیدن
rock	خاره
rock	تکان نوسانی دادن
rock	جنباندن نوسان کردن
rock	جنبش
rock	تکان
rock goat	بزکوهی
rock flour	ارده سنگ
rock flour	سنگارد
rock work	دیوار کوه نما
rock work	کوه مصنوعی
rock work	خاره یا صخره مصنوعی
rock oil	نفت
rock goat	مرال
rock pigeon	کبوتر کوهی
rock pitons	انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion	کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock sucker	مارماهی دریایی
rock wash	پوشش سنگی
rock wool	پشم کوهی
rock hewn	از کوه کنده شده
rock toe	سنگچین پایاب
to rock to sleep	جنباندن
rock-climbing	صخرهنوردی
rock-hard	بینهایتسخت
It is as hard as rock.	مثل سنگ سفت است
To stand like rock .	مانند کوه ایستادن
As firm as a rock .	به محکمی آهن ( سنگ )
rock the boat <idiom>	واژگون کردن
as steady as a rock <idiom>	مثل کوه [استوار و ثابت]
to rock the boat <idiom>	گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
rock-climber	صخرهنورد
rock pool	استخرکوچک
rock music	موسیقیRock
to rock to sleep	خواب کردن
to stumble against a rock	گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
vitreous rock	سنگ شیشه نما
volcanic rock	سنگ خروجی
impervious rock	تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock basin	حوضهرودصخراهای
rock step	پایهصخرهای
rock'n'roll	رقص راک اندرول
cap rock	پوش سنگ
crystalline rock	سنگ بلوری
detrital rock	سنگ اواری
rock cork	پنبه کوهی
eruptive rock	سنگ خروجی
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
rock rubble	ریزش سنگ
hand placed rock	سنگفرش فکافته
rock flint	سنگ اتشزنه سیاه
igneous rock	سنگ اذرین
broken rock	صخره
bituminous rock	سنگ قیری
bed rock	سنگ مادر
rock'n'roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll	رقص راک اندرول
rock and roll	رقص بحنبان وبچرخان
rock salt	نمک سنگی
rock garden	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock-bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock gardens	باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock bottom	کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
almond rock	گزبادامی
bed rock	سنگ کف
igneous rock	سنگ خروجی
igneous rock	سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
rock bound	دشوار
rock brake	بسفایج معمولی
rock candy	نبات
rock candy	تبرزد
rock crystal	سنگ بلور
rock dove	کبوتر کوهی
rock drill	مته سنگ شکن
rock dyke	سنگریز
rock fill	سنگریز
rock fever	حصبه جبل الطارق
rock bound	سنگ بست
rock bound	دیریاب
rock bound	محاط بصخره
mantle rock	سنگپوش
layer of rock	طبقه سنگی
phosphate rock	سنگ فسفات
rock facing	سنگریز حفافتی
fall of rock	ریزش سنگ
rock bound	خاره بست
layer of rock	لایه سنگی
to hit rock bottom	از نظر روحی خرد شدن
rock fill dam	سد سنگی
zone of rock flowage	منطقه سنگهای روان
zone of rock fracture	ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
rock fill dam	سد سنگریز
rock-bottom price	کمترین قیمت
natural rock asphalt	سنگ قیر
sluiced rock fill	سنگریز ابپاشی شده با فشار
bed rock ledge	لایه سنگی کف بستر
to make the party rock	جشن را گرم کردن
A big rock rolled down the mountain.	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com