English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
rolled glass شیشه نورد خورده
Other Matches
rolled ناویدن
rolled غلتک زدن
rolled غل دادن
rolled غلتاندن غلت دادن
rolled نورد
rolled غلتک
rolled چرخش توپ والیبال
rolled چیز پیچیده
rolled فهرست پیچیدن
rolled ثبت
rolled صورت
rolled توپ
rolled گردکردن
rolled بدوران انداختن
rolled ناوش
rolled چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolled انحراف به چپ یا راست
rolled غلطیدن ناو
rolled غلتش ناو
rolled غلطیدن
rolled تلاطم داشتن
rolled تردادن
rolled تراندن
rolled غلت خوردن گشتن
rolled غلتیدن
rolled لوله
rolled طومار
rolled دوران حول محور طولی غلطش
he rolled them by سواره از پهلوی انها رد شد
rolled-up لولهشده بهشکلطومار
rolled چرخش گردش
rolled طاقه
rolled نورد کردن
rolled فهرست
rolled asphalt بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
rolled profile نیمرخ نورد خورده
rolled rockfill سنگریز کوبیده
rolled section مقاطع نوردشده
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
rolled steel joist تیرچه فولادی نوردشده
rolled iron or steel فولاد نورد خورده
rolled copper strips مس نورد
hot rolled strip باریکه نورد شده داغ
A big rock rolled down the mountain. سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
to f. glass شیشه گری کردن
looking-glass ائینه
looking glass self خود ایینهای
looking glass ایینه
looking glass اینه
glass عینک
glass شیشه گرفتن
glass شیشه الات
glass شیشه ذره بین عدسی
glass شیشه
glass ایینه شیشه دوربین
glass استکان
glass گیلاس جام
glass الت شیشهای
glass ابگینه
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass صیقلی کردن
glass دستگاه بارومتر
glass عدسی
glass زجاج
glass لیوان یخ
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
glass لیوان
objective glass عدسی شیئی
safety glass عینک ایمنی
safety glass شیشه ایمنی
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه اطمینان
security glass شیشه ایمنی
rain glass میزان الهوا
rain glass میزان سنج
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
measuring glass درجه دار
minute glass ساعت ریگی دقیقهای
mirror glass شیشه اینه
muscovy glass سنگ طلقی
muscovy glass شیشه معدنی
night glass دوربین شب
object glass عدسی شیئی
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
obscured glass شیشه تار
obscured glass شیشه مات
opaque glass شیشه کدر
opera glass دوربین مخصوص اپرا
ornamental glass شیشه تزئینی
pier glass ایینه قدی
measuring glass پیمانه
security glass شیشه نشکن
sheet glass شیشه جام
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
brandy glass گیلاسکنیاک
burgundy glass لیوان
burgundy glass بورگندی
champagne glass گیلاسگردشامپاین
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass sphere گویشیشهای
hock glass جام پایهبلند
liqueur glass جام لیکور
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre فایبرگلاس
a glass of water یک لیوان آب
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
beer glass لیوانآبجو
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
sheet glass شیشه ورقی
sight glass شیشه مرئی
soluble glass سدیم سیلیکات
soluble glass شیشه مایع
spun glass شیشه تاب خورده
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass شیشه ریسیده
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
watch glass شیشه ساعت
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
weather glass هواسنج میزان الهوا
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
liquid glass شیشه مایع
cut glass بلور کریستال
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
flint glass بلور
finger glass فرف انگشت شوئی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass دوربین صحرایی
gauge glass درجه اب
glass blower شیشه گر
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
glass bulb حباب شیشهای
glass blowing شیشه گری
eye glass عینک دستی
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass ذره بین
bell glass مردنگی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
stained glass شیشه کاری منقوش
magnifying glass ذره بین
burning glass عینک جوشکاری
stained glass شیشه بندی منقوش
drinking glass فنجان
drinking glass گیلاس
cupping glass شاخ حجامت
crystal glass بلور
crown glass شیشه گردیاچرخی
colored glass شیشه رنگی
cast glass شیشه ریخته گی
cast glass شیشه جام ریختگی
glass electrode الکترود شیشهای
glass eye عینک
lime glass شیشه اهکی
glass ware فروف شیشه
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glass wool پشم شیشه
granulated glass شیشه اج دار
granulated glass شیشه دان دان
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
hand glass ایینه
hand glass کوچک دسته دار
hand glass ذره بین
hand glass ساعت شنی
hard glass شیشه سخت
he is blowing glass شیشه را با فوت درست کردن
hour glass ساعت ریگی
lead glass شیشه سربی
glass vessels فروف شیشهای
glass tube لوله شیشهای
glass house گلخانه
glass fibers الیاف شیشه
glass eyed بی حالت
glass jaw ارواره شیشهای
glass eyed کور
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
glass kiln کوره شیشه گری
glass frit شیشه متخلخل
glass eye چشم مصنوعی
glass paper کاغذ گلاسه
glass rebate دوراهه شیشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com