English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
roller frame قالبدورانی
Search result with all words
track roller frame قالبگردندهشیاردار
Other Matches
roller ماشین غلطک زنی
roller دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller منگنه
roller نورد
roller بام غلتان استوانه
roller غلتک
roller غلطک
roller قرقره نورد
roller غلتانک چمن
roller استوانه
roller قلطک
roller تیرک دار
ink roller غلتکجوهر
paint roller غلطک رنگ کاری
pawn roller پیاده رانی شطرنج
road roller جاده صاف کن
road roller غلطک ویژه جاده صاف کنی
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
roller bandage زخم بندپیچیده
roller bearing یاتاقانی که میله ان باچند غلتک دیگر بگردش اید
roller bearing یاطاقان غلطک دار
roller door در گردنده
inking roller نورد
hydraulic roller غلطک ئیدرولیکی
feed roller غلتک پیش بر
elliptical roller غلطک بیضی شکل
wrist roller مچ بند
roller-coasters راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
guide roller غلطک راهنما
hand roller غلطک دستی
roller bearing بلبرینگ غلطکی
roller blind پرده فنردار قرقره ایی
support roller رینگ وطوقه دوار
tamping roller غلطک لرزاننده
tandem roller نوعی قلطک که دارای چرخهای فلزی بوده وچرخها پشت سر هم حرکت میکند
tandem roller غلطک وزنی پشت سر هم
the roller beette جعل
the roller beette گه غلتان
vibrating roller غلطک لرزان
vibrating roller غلطک ارتعاشی
cloth roller پیچندهپارچه
hair roller بیگودی
head roller غلتکاصلی
jockey roller چرخریلی
roller sleeve روکشدورانی
varnish-roller غلتکجلازن
support roller تکیه گاه
support roller بلبرینگ
steam roller جاده کوب غلتک
roller clock چشمی بسته قرقره دار
roller contact کنتاکت غلتکی
roller conveyor غلطک حمال
roller conveyor غلطک بالابر
roller door در چرخنده
roller drive مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
roller fender دفرای چوبی
roller gate دریچه غلطان
roller path صفحه بلبرینگ
roller path ریل دواربرجک توپ
roller shutter در کرکرهای
semi roller پرتاب دورانی گوی بولینگ
sheet roller کارخانه نورد ورق فلزی
steam roller جاده صاف کن
warp roller غلتکتار
roller-skate اسکتینگ
roller-skating کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skates اسکتینگ
roller skate اسکتینگ
roller-skate کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated اسکتینگ
roller skate کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skates کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skating اسکتینگ
paint roller mill دستگاه مالش رنگ بر روی دیوار
paint roller mill غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
flexible roller bearing رولبرینگ فنری
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
loose roller bearing رولبرینگ هرزگرد
roller board and arms بازوهاوبردغلتک
sheep foot roller غلطک پاچه بزی
spherical roller bearing بلبرینگ غلطکی
paper bail roller غلتکضامنورق
film guide roller حلقهراهنمایفیلم
cylinderical roller bearing یاطاقان غلطکی
hair roller pin سوزنبیگودی
cylinder roller thrust bearing یاطاقان غلطکی محوری
ball and parallel roller bearings یاطاقان غلطکی
frame کالبد
frame تنه
frame قاب چارچوب کمان
frame فریم
frame استاتور استخوان بندی
frame کنترل هایی
frame و مرز اطراف فضای پنجره
frame قاعده
frame قاب
frame خطای ناشی از یک بیت مشکل دار در فریمی در نوار مغناطیسی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
frame دنده عرضی
frame پاپوش درست کردن
frame چارچوب گرفتن طرح کردن
frame بدن
frame چهارچوب تنه
frame ساختمان
frame منطق اسکلت
frame فرمول
frame بیان کردن
frame تنظیم کردن
frame صحنه
frame شاسی
frame چهارچوب
frame قاب کادر
frame سازه
frame چارچوب
frame باربست
frame قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
frame قواره
saw frame کمان اره
frame قاب کردن قاب گرفتن
frame بخشی از حافظه برای ذخیره سازی تصور پیش ز نمایش آن روی صفحه
frame قاب کردن
to frame someone پاپوش درست کردن برای کسی
frame-up توط ئه
frame up دسیسه
frame up دوز وکلک
to frame someone کسی بیگناه را متهم کردن
frame هیکل حالت موقتی
ox frame قابی که گوشههای چلیپایی دارد
K-frame قاببصورتحرفk
frame up توط ئه
frame 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
frame-up پرونده سازی
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
warp frame قاب چله
time frame چارچوب زمانی
time frame مدت لازم
box-frame قاب صندوقی
cold frame سرما دورکن
freeze-frame قاب ایستایی
freeze-frame قاب ایستا
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement توافق اولیه
burner frame قالب
to frame an answer پاسخی را طرح کردن
sill of frame آستانهقاب
door-frame چارچوب در
head of frame سرقاب
sash frame حمایلقاب
portal frame قالبدرگاهی
overhead frame قالببالایسر
metal frame قالبفلزی
frame push اهرم فشاردهنده
timber frame قالبچوبی
track frame قالبشیار
frame of mind حالتذهنیفرد
climbing frame وسیلهایمخصوصبازیکودکان
burner frame سوخت
wire frame قالبفلزی
web frame قالبشبکهای
warping frame قالبپیچنده
walking frame قالبچهارپا
vertical frame قالبعمودی
frame stile قالبنردبانی
window frame قاب پنجره
frame frequency بسامد صحنه
frame house خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
frame of an apparatus شاسی
frame of hachsaw کمان اره چکی
frame of hachsaw کلاف اره چکی
frame partition جداگر سازه دار
frame partition تیغه تیرپایهای
frame partition تیغه قالبی
frame work چهارچوب
full frame قاب کامل
frame of reference چهارچوب داوری
frame antenna انتن چارگوش
door frame چارچوب در
distribution frame مقسم
frame-ups توط ئه
frame-ups پرونده سازی
bar frame تیرک قاب
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
beacon frame فرم مخصوص در پروتکل FDDI که پس از توقف در شبکه ارسال میشود
belt frame اسکلت محیطی بدنه هواپیما
c frame press پرس با قالب "سی " شکل
casement frame قاب بازشو
chassis frame چارچوب شاسی
claim frame فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
crane frame چارچوب جرثقیل
window-frame قاب پنجره
to connect to frame اتصال به بدنه
picture frame قاب عکس
piling frame داربست
two light frame پنجره دوچشمه
provisional frame ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
reference frame دستگاه مقایسهای
two light frame پنجره دو قلو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com