English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English Persian
rolling ladder نردبانچرخدار
Other Matches
rolling نورد زدن
rolling غلطک زنی
rolling صاف
rolling هموار
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
rolling نوردیدن
rolling غلتان
rolling غلتنده
be rolling in it <idiom> تو پول غلت زدن
rolling mill کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
rolling mass توده غلطان
rolling instability ناپایداری غلطشی
rolling hitch گره سه خفت
head rolling سر چرخش
rolling country زمین پوشیده
rolling reserve اماد ذخیره غلطان
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
rolling barrage سد غلطان اتش
rolling barrage سد اتش غلطان توپخانه
rolling friction اصطکاک غلتشی
rolling mill ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
rolling mill دستگاه نورد
to be rolling in money <idiom> تو پول غلت زدن [اصطلاح]
keep the ball rolling <idiom> اجازه فعالیت دادن
get the ball rolling <idiom> شروع چیزی
tube rolling نورد کاری لوله
to keep the ball rolling رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
rolling reserve امادذخیره دم دست وهمیشه حاضر در پای کار
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
rolling plane صفحه غلطشی
rolling plan برنامه غلتان
rolling moment گشتاور غلطشی
continous rolling نورد دائمی
rolling pin تیرک
rolling pins وردنه
rolling pin وردنه
rolling stock گردونههای ریل دار
rolling pins تیرک
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
rolling stock ترنهای روی خط اهن
ladder نردبان
ladder نردبان بکار بردن نردبان ساختن
ladder پله
ladder اتش درو درعمق
ladder درو در عمق
ladder پلکان قایق
ladder نردبام
beam rolling mill نورد کاری تیر
four high rolling stand مقام چهار غلطکی
four high rolling stand خان چهار غلطکی
wire rolling mill دستگاه نورد سیم
plate rolling mill نوردکاری صفحه
tire rolling mill دستگاه نورد لاستیک
loop mill rolling نوردکاری حلقوی
corrugated rolling mill دستگاه نورد ورق موجدار
rolling mill engineer نوردکار
hot rolling mill نوردکاری داغ
cold rolling mill دستگاه نورد سرد
reciprocating rolling process فرایند نوردکاری رفت و امدی
start the ball rolling <idiom> شروع انجام کار
unbalanced rolling masses بارهای غلطان نامتعادل
rolling mill engineer مهندس نوردکاری
reversed rolling moment گشتاور ناشی از کنترل معکوس در صفحه غلتش
two throw ladder پلکان مضاعف
suspension ladder نردبان اویزان
end ladder نردبانپایانی
hook ladder نردبانقلابدار
loft ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
folding ladder نردبان تاشو
aerial ladder نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
turntable ladder نردبان چرخان [مخصوص ماشین آتش نشانی]
attic ladder پلکلان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
loft ladder نردباناتاقزیرشیروانی
platform ladder نردبانسکویی
side ladder پلههایجانبی
straight ladder نردبانراست
top ladder نردبانبالایی
tower ladder نردبانبرجی
attic ladder نردبان کشویی [مخصوص اتاق زیرشیروانی]
extension ladder نردبانبازشو
step ladder نردبان
companion ladder نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
ladder back پشت نردبانی
ladder dredge لاروبی که دلولههای انرازنجیرمانند نردبان می گرداند
ladder network شبکه نردبانی
ladder scaffold نردبان
ladder scaffold چوب بست
ladder scaffold داربست فلزی
hanging ladder چوب بست متحرک
ladder tournament مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
ladder back دارای پشتی بلند
jumping ladder پله چوبی
jacob's ladder نردبان جنگی ناو
dredging ladder هدایت کننده سطل
dredging ladder هادی سطل
hanging ladder چوب بست دستی
hanging ladder گاه بست
hypen ladder ردیف خطوط تیره
jacob's ladder کهکشان
jacob's ladder جاده شیری
jacob's ladder پله جنگی ناو
cat ladder نردبام شاغولی
sea ladder پله جنگی ناو
roof ladder نردبان سقف
jacob's ladder پله طنابی
rope ladder نردبان طنابی
round of ladder پله نردبان
accommodation ladder پله تشریفاتی
scaffold's ladder نردبان چوب بست
hypen ladder خطوط تیره نردبانی
scaling ladder نردبان اتش نشانی
scaling ladder نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
range ladder تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
range ladder تنظیم با نردبان بردی
pompier ladder نردبان اتش نشانی
rolling stock cleaning yard میلهچرخندهتمیزکنندهحیاط
double two high rolling mill دستگاه نورد مضاعف دوبل
armor plate rolling mill دستگاه نورد ورق زرهی
aerial ladder truck ماشین آتشنشانی
fruit-picking ladder نردبانمیوهچینی
ladder and hose strap بندایمنی
ladder pipe nozzle آبپخشکنلولهاینردبانی
To climb the ladder of success. مدارج ترقی را طی کردن
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
mobile turnable ladder نردبان متحرک
To get things moving. To set the ball rolling. To set the wheels in motion. کارها را بجریان انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com