English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
rotary field میدان دوار
Search result with all words
rotary field motor موتور القائی
Other Matches
rotary گردان
rotary گردنده
rotary چرخشی
rotary دوار
rotary گردنده چرخنده
rotary ماشین چرخنده
rotary دورانی
rotary switch کلید دورانی
rotary switch کلید گردان
rotary switch گزینه چرخشی
rotary pump پمپ گردان
rotary selector سلکتور گردان
rotary switch کلیدگردان
rotary shear قیچی گردان
rotary switch کلید دوار
rotary hoe کجبیلچرخشی
rotary file پروندهچرخشی
rotary engine موتوردوار
rotary klin کوره دوارسیمان
rotary wing هواپیمای بال گردان
rotary wing بال گردان
rotary valve شیر دوار
rotary valve شیر چرخان
rotary table میز گردان
rotary pump پمپ دورانی
rotary motion حرکت دایرهای
rotary furnace کوره گردان
rotary drilling حفاری دورانی
rotary drill مته
rotary converter تبدیل گر گردان
rotary converter مبدل گردان
rotary drill گمانه زن گردشی
rotary discharger تخلیه گر گردان
rotary current جذر و مد چرخنده
rotary current جریان گردان
rotary converter مبدل دوار
rotary drum طبلک گردان
rotary pursuit پیروی سنج چرخان
rotary klin کوره گردان
rotary crane جراثقال گردان
rotary furnace کوره دوار
rotary kiln کوره گردان
rotary evaporator تبخیرکننده چرخان
rotary axis محور دوار
rotary cement klin کوره سیمان دوار
rotary spark gap دهانه جرقه گردان
mud flush rotary حفاری اورانی
rotary beam antenna انتن گردان
rotary phase converter تبدیل گر فاز گردان
rotary drum mixer میکسراستوانهای بتن
rotary heat furnace کوره با اتشدان گردان
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
rotary type regulator تنظیم کننده گردان
cylinderical rotary valve شیر گردان
rotary type regulator رگولاتورنوع گردان
rotary piston machanism مکانیزم پیستون دوار
rotary wing aircraft هواپیما با بال گردنده
rotary piston compressor کمپرسور پیستون دار
transmission of the rotary motion to the rotor ناقلحرکتدواریبهقسمتگردندهماشین
snow blower [rotary snowplough] برف خور
multi section type rotary switch سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
field رشته [دانشی]
zero field میدان صفر
right field سمتراستزمین
zero field بی میدان
to keep the field جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
zero field بی حوزه
field name نام فیلد
to take the field جنگ اغازکردن
to keep the field درجای خودثابت ماندن
well field حوزه تغذیه کننده چاه
field حوزه
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field نوشتن داده روی PROM
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field مشابه 4036
field خارج اداره یا کارخانه
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field شاخه [دانشی]
field فیلد
field محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field بمیدان یا صحرا رفتن
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field پایکار
field دشت
field میدان رزم صحرا
field زمینه رزمی صحرایی
field کارگاه
field زمین بازی
field میدانه
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field دایره
field دشت کشتزار
field میدان دید
field صحرا
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field زمین
field میدان
To take field against somebody . بر علیه کسی وارد شدن
field رشته
field فرودگاه
free field میدان عمل ازاد
force field میدان نیرو
flying field میدان فرودگاه
field wire سیم جنگی
free field حوزه ازاد
gold field ناحیه زرخیز
image field حوزه تصویر
ice field یخزار یخ شناور
ice field سرزمین یخی
high field میدان قوی
grounded field سیم پیچ متصل به زمین
soccer field زمین فوتبال
gravitational field میدان گرانش
grain field گندم زار
grain field کشتزار
fixed field میدان ثابت
field worker پژوهشگر میدانی
field theory نظریه میدانی
field trial مسابقه تازیهای شکاری
field theory تئوری میدان ها
field trip گردش علمی
field type از نوع جنگی
field type نوع رزمی
field vector بردار میدان
field upgradable سخت افزار قابل توسعه درمحل
field voltage ولتاژ میدان
field winding سیم پیچ اهنربایی
field winding سیم پیچی میدان
field wire سیم صحرایی
field work پژوهش میدانی
field work کار در صحرا
field work استحکامات صحرایی استحکامات
field work کار میدانهای
field work کار صحرایی
field theory نظریه اساسی میدان
field ration جیره رزمی
field privilege امتیاز فیلد
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
field service خدمات پایکار
field service تعمیر در محل
field service خدمات رزمی
field service پشتیبانی سرویس رزمی
field services قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
field pole قطب میدان
field radio بی سیم صحرایی
field radio رادیوی قابل حمل صحرایی
field round یک دور تیراندازی صحرایی
field ration جیره صحرایی
field range میدان تیرجنگی
field range میدان تیر رزمی
field regulator نافم میدان
field regulator تنظیم کننده میدان
field rheostat رئوستای میدان
field rheostat تنظیم کننده میدان
field rheostat رگولاتورمیدان
field shop کارگاه صحرایی
field point سر تیر بسیار نازک
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field study بررسی میدانی
field survey نقشه برداری زمینی
field template الگوی فیلد
field order دستورعملیاتی دستور رزمی
field order دستورالعمل رزمی
field rectifier یکسوساز میدان
field separator جدا ساز میدان
field strength شدت میدان
field piece توپ صحرائی
field shop تعمیرگاه صحرایی
field splice وصله کارگاهی
field pea نخود سبز فرنگی
field stockade ذخایر صحرایی
field stockade کالاهای انبار شده در صحرا یا میدان جنگ
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
field strcture ساخت میدانی
field template قالب فیلد
image field میدان تصویر
oil field زمین نفت خیز
vector field میدان برداری
unprotected field میدان حفافت نشده
uniform field میدان یکنواخت
two phase field میدان دو فاز
track and field دو و میدانی
track and field دیسک و غیره
track and field چکش
track and field ه
track and field وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
tension field میدان کششی
stray field میدان هرز
sort field میدان مرتب سازی
sort field میدان جور کردن
sort field فیلدی در فایل ذخیره شده برای مرتب سازی فایل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com