English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English Persian
safety binding نوارامنیت
Other Matches
binding نافذ
binding سفت شدن
binding اتصال
binding لازم الاجرا لازم
binding شیرازه بافی
binding الزام اور
binding اجباری
binding انقیاد صحافی
binding جلد
binding شیرازه
binding مهار کردن بار در روی پالت
binding صحافی کردن به هم بستن
binding فیکساتور اسکی
binding وسیله حفظ پاروی اسکی روی اب قسمت نواردار نیزه
binding دورپیچی
binding لازم الاجرا
it is binding on me برای من الزام اوراست
not binding غیر لازم
binding cover پوشش تعهد شده
half binding جلدنیم چرم
helical binding دورپیچی مارپیچ وار
in binding form به وجه ملزم
layer binding دورپیچی سفرهای
multicenter binding پیوند چند مرکزی
binding potential پتانسیل بستگی
quarter binding جلدی که تنهاته ان چرم دارد
front binding روپوشجلویی
back binding گیرهپشتچوباسکی
binding energy انرژی پیوندی
binding energy انرژی بستگی
binding time زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
binding time هنگام انقیاد
binding screw کلم کابل
circuit binding جلو لبه دار
binding screw پیچ اتصال
binding reiforcement ارماتور دورپیچی
binding screw ترمینال
binding force سندیت
binding material مصالح چسبنده
binding offset حاشیه جبران شیرازه
binding post پیچ اتصال
rubble with binding material سنگچینی با ملات
armature binding wire سیم بست ارمیچر
total binding energy انرژی بستگی کل
nuclear binding energy انرژی اتصال هستهای
overall safety ایمنی کامل
right safety مهرهمحافظراست
safety ایمنی
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety به ضامن کردن ضامن
safety اطمینان
safety نجات
safety برقرار کردن تامین
safety امنیت
safety بی خطری
safety امنیت محفوفیت
safety سلامت
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety تامین
safety limit حد تامین
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety plug پولک اطمینان
failure safety ایمنی در برابر خرابی
safety officer افسر تامین یکان
safety motive انگیزه ایمنی
safety match کبریت بی خطر
troop safety تامین عده ها
safety lever دستگیره ضامن
safety lock قفل ضامن
safety lock چفت ضامن سلاح
safety lock ضامن اسلحه
troop safety حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
safety lock قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety post پایه ایمنی
safety precaution پیش بینیهای احتیاطی
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
safety stock موجودی ذخیره انبار
safety stakes دستکهای تامین
safety stop ترمز خطر
safety stop ضامن اسلحه گیره ضامن
safety trap تله ایمنی
safety regulations ایین نامه جلوگیری از خطر
safety valve دریچه اطمینان
safety razor تیغ خود تراش
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety wire سیم ضامن
safety wire اشبیل ضامن
safety wire سیم ایمنی
safety zone بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
ship safety سلامت کشتی
safety stock موجودی تضمینی
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
left safety مهرهمفمنچپ
failure safety قابلیت اعتماد
safety interlocks قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety interlock قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety mechanism ساز و کار ایمنی
safety thermostat ترموساتامنیتی
safety thong تسمهامنیتی
safety catch ضامنتفنگ
for reasons of safety به خاطر دلایل امنیتی
failure safety قابلیت اطمینان
reasons of safety دلایل امنیتی
safety cap کلاهکامنیتی
right safety back مهرهمحافظعقبیراست
safety area مهرهایپشتدست
safety boot چکمهیایمنی
safety cage قفسهبازی
safety chain زنجیرهامنیت
safety earmuff گوشپرشامنیتی
safety goggles عینکایمنی
safety handle دستهایمنی
safety pad تشکنجات
safety rail سپرامنیتی
safety scissors قیچیناخنگیر
safety tank منبعامنیت
safety tether احتیاجاتامنیتی
safety nets وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
angle of safety زاویه تامین گلوله
can one pass it with safety? ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
safety boat قایق نجات
factor of safety ضریب اطمینان
factor of safety عامل تامین
factor of safety ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety سازه ابیمی
factor of safety عامل اطمینان
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
free safety مدافع در منطقه ضعف
i provided for his safety وسائل سلامت او را فراهم کردم
put on safety به ضامن کردن
put on safety روی ضامن گذاشتن
angle of safety زاویه امنیت
safety net وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety-valve دریچه اطمینان
safety-valves دریچه اطمینان
safety pin اشبیل ضامن
safety pin خار ضامن میله ضامن
safety pins اشبیل ضامن
safety pins خار ضامن میله ضامن
safety belt کمربند ایمنی
safety belt کمربند اطمینان
safety belt کمربند نجات
safety belt کمربند رکاب
safety belts کمربند ایمنی
safety belts کمربند اطمینان
safety belts کمربند نجات
safety belts کمربند رکاب
safety biltz حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety bolt ضامن
safety factor عامل تامین
safety fuse فیوز اطمینان
safety fuse فیوز ایمنی
safety lamp چراغ ایمنی
safety fuze ماسوره تامینی
safety fuze چاشنی
safety lamp چراغ اطمینان
safety glass عینک ایمنی
safety glass شیشه ایمنی
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه اطمینان
safety glasses عینک ایمنی
safety hazard مخاطره ایمنی
safety lamp چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety hook قلاب اطمینان
safety island سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety gap دهانه حفافت
safety fuse فیوز
safety lanes مسیرهای امن دریایی
safety bolt تفنگ ضامن دار
coefficient of safety ضریب اطمینان
safety card کارت تامین جنگ افزار
safety card کارت تامین اتشبار
safety lamp فانوس
safety device دستگاه ضامن
safety device ضامن
safety device خارضامن
safety diagram دیاگرام تامین
safety fork گیره ضامن
safety fork دوشاخه امنیت
safety fence جانپناه
safety fence جانپناه کنار راه
safety lever اهرم ضامن
safety factor ضریب تامین
healt and safety commision کمیسیون سلامت و امنیت
to carry a piece at safety تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
safety locking devices قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
drivebelt safety guard محافظهتسمهگرداننده
ultimate factor of safety ضریب اطمینان اختیاری
steel safety wheel فلزایمنیچرخ
to put safety first [foremost] اولویت اول را به ایمنی دادن
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
left safety back مهرهمحافظعقبی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com