Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
safety chain
زنجیرهامنیت
Other Matches
safety
اطمینان
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety
نجات
safety
به ضامن کردن ضامن
safety
برقرار کردن تامین
right safety
مهرهمحافظراست
overall safety
ایمنی کامل
safety
ایمنی
safety
سلامت
safety
امنیت محفوفیت
safety
بی خطری
safety
تامین
safety
امنیت
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
دارد.
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
از کلمه قبلی
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
مراجعه کنید به CATENA
chain saw
اره زنجیری
chain saw
اره برقی
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
زنجیر مساحی
chain
سلسله کوه
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
زنجیر
chain
کند وزنجیز حلقه
chain
رشته
chain
سلسله
chain
: زنجیرکردن
chain
شبکه زنجیری
chain
زنجیره
chain
زنجیر
chain
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain
سلسله سلسله مراتب
chain
سری
factor of safety
سازه ابیمی
factor of safety
ضریب تامین ضریب اطمینان
factor of safety
عامل تامین
factor of safety
ضریب اطمینان
safety regulations
ایین نامه جلوگیری از خطر
safety glass
شیشه ایمنی
safety razor
تیغ خود تراش
factor of safety
عامل اطمینان
safety glass
عینک ایمنی
safety match
کبریت بی خطر
safety motive
انگیزه ایمنی
safety officer
افسر تامین یکان
safety plug
پولک اطمینان
safety post
پایه ایمنی
free safety
مدافع در منطقه ضعف
safety precaution
پیش بینیهای احتیاطی
flame safety
ایمنی در مقابل شعله اتش
safety stakes
دستکهای تامین
safety stock
موجودی ذخیره انبار
safety zone
بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
ship safety
سلامت کشتی
safety boat
قایق نجات
safety binding
نوارامنیت
coefficient of safety
ضریب اطمینان
strong safety
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
troop safety
تامین عده ها
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
safety wire
سیم ایمنی
safety wire
اشبیل ضامن
safety stock
موجودی تضمینی
safety stop
ترمز خطر
safety stop
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety trap
تله ایمنی
safety valve
دریچه اطمینان
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
safety wire
سیم ضامن
weak safety
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
safety lock
چفت ضامن سلاح
safety lock
قفل ضامن
safety device
خارضامن
safety device
دستگاه ضامن
safety card
کارت تامین اتشبار
safety card
کارت تامین جنگ افزار
safety bolt
تفنگ ضامن دار
safety bolt
ضامن
safety biltz
حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
put on safety
روی ضامن گذاشتن
safety diagram
دیاگرام تامین
safety factor
ضریب تامین
safety fuse
فیوز اطمینان
safety fork
گیره ضامن
safety fuse
فیوز ایمنی
safety fuze
ماسوره تامینی
safety fork
دوشاخه امنیت
safety fence
جانپناه
safety fence
جانپناه کنار راه
safety factor
عامل تامین
put on safety
به ضامن کردن
safety glass
شیشه نشکن
safety lamp
چراغ ایمنی
safety lanes
مسیرهای امن دریایی
safety lever
اهرم ضامن
safety lever
دستگیره ضامن
safety limit
حد تامین
safety lock
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock
ضامن اسلحه
i provided for his safety
وسائل سلامت او را فراهم کردم
safety lamp
چراغ اطمینان
safety lamp
فانوس
safety glass
شیشه اطمینان
safety glasses
عینک ایمنی
safety hazard
مخاطره ایمنی
safety fuze
چاشنی
safety island
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety lamp
چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety glass
شیشه بی خطراتومبیل
safety device
ضامن
safety fuse
فیوز
safety rail
سپرامنیتی
safety mechanism
ساز و کار ایمنی
safety belts
کمربند رکاب
safety belts
کمربند نجات
safety belts
کمربند اطمینان
safety belts
کمربند ایمنی
reasons of safety
دلایل امنیتی
angle of safety
زاویه امنیت
safety scissors
قیچیناخنگیر
can one pass it with safety?
ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
safety tank
منبعامنیت
safety tether
احتیاجاتامنیتی
safety thermostat
ترموساتامنیتی
safety thong
تسمهامنیتی
safety catch
ضامنتفنگ
angle of safety
زاویه تامین گلوله
safety belt
کمربند رکاب
safety belt
کمربند نجات
safety belt
کمربند اطمینان
safety pin
خار ضامن میله ضامن
safety pin
اشبیل ضامن
safety-valve
دریچه اطمینان
failure safety
قابلیت اطمینان
safety-valves
دریچه اطمینان
failure safety
ایمنی در برابر خرابی
failure safety
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
safety nets
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety pins
خار ضامن میله ضامن
failure safety
قابلیت اعتماد
safety belt
کمربند ایمنی
safety interlock
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks
قفل های ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
safety net
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety pad
تشکنجات
safety handle
دستهایمنی
safety pins
اشبیل ضامن
safety gap
دهانه حفافت
left safety
مهرهمفمنچپ
safety hook
قلاب اطمینان
right safety back
مهرهمحافظعقبیراست
safety area
مهرهایپشتدست
for reasons of safety
به خاطر دلایل امنیتی
safety earmuff
گوشپرشامنیتی
safety goggles
عینکایمنی
safety cap
کلاهکامنیتی
safety cage
قفسهبازی
safety boot
چکمهیایمنی
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
studded chain
حلقه زنجیر میان دار
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
surveyor's chain
زنجیر مساحی
surveyor's chain
پاپیمایشگری
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
surveyor's chain
زنچیر سنجش
tire chain
زنجیر چرخ
tire chain
زنجیر یخ شکن
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
chain letter
نامهی زنجیری
chain letters
نامهی زنجیری
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
side chain
زنجیر جانبی
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
lifting chain
زنجیربالابر
skid chain
زنجیر چرخ
drive chain
زنجیرهراندن
chainsaw chain
تیغهارهدرختبری
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
chain stitch
بافت زنجیری
mooring chain
زنجیرمهار
chain stay
محلقرارگیریزنجیر
chain of neurons
نرونهایزنجیرهای
chain of dunes
زنجیرتلمسه
chain guide
محافظزنجیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com