Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (9 milliseconds)
English	Persian
safety lock	قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock	ضامن اسلحه
safety lock	قفل ضامن
safety lock	چفت ضامن سلاح
Other Matches
safety	بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
safety	برقرار کردن تامین
safety	امنیت
safety	تامین
safety	بی خطری
safety	امنیت محفوفیت
safety	نجات
safety	اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
overall safety	ایمنی کامل
safety	اطمینان
safety	ایمنی
safety	سلامت
safety	به ضامن کردن ضامن
right safety	مهرهمحافظراست
lock up	حبس
lock out	حبس کردن
lock on	باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock in	از بیرون در را روی کسی بستن
lock away	درجای قفل شده نگه داشتن
lock up	وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
lock up	وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
to lock out	نگاه داشتن
lock up <idiom>	اطمینال کامل از موفقیت
to lock somebody [yourself] out [of something]	در را روی [خود] کسی قفل کردن [و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
lock out	تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out	درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
lock up	توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up	بازداشتگاه
lock up	حبس کردن
lock up	زیر قفل نگه داشتن
to lock out	پشت در
to lock off	جدا کردن
lock out	حبس کردن تحریم کردن
lock up	در محلی محصور کردن
lock on	قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock out	قفل کردن
lock out	بسته شدن کارخانه
lock out	تعطیل کارخانه
lock	طره گیسو
lock	قفل کردن بستن قفل
lock	مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock	محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock	بغل گرفتن
lock	قفل کردن
lock	راکدگذاردن
lock	قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock	قفل شدن
lock	بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock	چفت
lock	عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock	سدبالابر چشمه پل
lock	دسته پشم
lock	قفل چخماق تفنگ
lock	چفت و بست مانع
lock	سد متحرک
lock	محکم نگهداشتن
lock	همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock	چفت شدن
lock	قفل
lock	قفل گلنگدن
safety glass	شیشه اطمینان
safety island	سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
safety limit	حد تامین
safety lever	دستگیره ضامن
safety lever	اهرم ضامن
safety lanes	مسیرهای امن دریایی
safety lamp	چراغ ایمنی
safety lamp	چراغ اطمینان
safety lamp	فانوس
safety lamp	چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
safety glasses	عینک ایمنی
safety hook	قلاب اطمینان
safety fuze	ماسوره تامینی
safety device	ضامن
safety fuse	فیوز ایمنی
safety fuse	فیوز اطمینان
safety device	خارضامن
safety factor	ضریب تامین
safety fuse	فیوز
safety fork	گیره ضامن
safety fork	دوشاخه امنیت
safety factor	عامل تامین
safety fence	جانپناه
safety fuze	چاشنی
safety gap	دهانه حفافت
safety hazard	مخاطره ایمنی
safety diagram	دیاگرام تامین
safety glass	شیشه نشکن
safety glass	شیشه بی خطراتومبیل
safety bolt	ضامن
safety bolt	تفنگ ضامن دار
safety card	کارت تامین جنگ افزار
safety card	کارت تامین اتشبار
safety device	دستگاه ضامن
safety glass	شیشه ایمنی
safety glass	عینک ایمنی
safety fence	جانپناه کنار راه
failure safety	ایمنی در برابر خرابی
safety thong	تسمهامنیتی
safety tether	احتیاجاتامنیتی
safety tank	منبعامنیت
safety scissors	قیچیناخنگیر
safety rail	سپرامنیتی
safety pad	تشکنجات
safety handle	دستهایمنی
safety goggles	عینکایمنی
safety earmuff	گوشپرشامنیتی
safety chain	زنجیرهامنیت
safety cap	کلاهکامنیتی
safety cage	قفسهبازی
safety boot	چکمهیایمنی
safety catch	ضامنتفنگ
reasons of safety	دلایل امنیتی
failure safety	قابلیت اطمینان
failure safety	قابلیت اعتماد
safety interlocks	قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety interlock	قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety mechanism	ساز و کار ایمنی
for reasons of safety	به خاطر دلایل امنیتی
safety binding	نوارامنیت
safety area	مهرهایپشتدست
safety trap	تله ایمنی
safety stop	ضامن اسلحه گیره ضامن
safety stop	ترمز خطر
safety stock	موجودی تضمینی
safety stock	موجودی ذخیره انبار
safety stakes	دستکهای تامین
safety regulations	ایین نامه جلوگیری از خطر
safety razor	تیغ خود تراش
safety precaution	پیش بینیهای احتیاطی
safety post	پایه ایمنی
safety plug	پولک اطمینان
safety officer	افسر تامین یکان
safety motive	انگیزه ایمنی
safety valve	دریچه اطمینان
safety valve	پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
right safety back	مهرهمحافظعقبیراست
left safety	مهرهمفمنچپ
failure safety	[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
weak safety	جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
troop safety	حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
troop safety	تامین عده ها
safety thermostat	ترموساتامنیتی
strong safety	مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
ship safety	سلامت کشتی
safety zone	بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
safety wire	سیم ایمنی
safety wire	اشبیل ضامن
safety wire	سیم ضامن
safety match	کبریت بی خطر
flame safety	ایمنی در مقابل شعله اتش
factor of safety	ضریب تامین ضریب اطمینان
safety belt	کمربند نجات
angle of safety	زاویه امنیت
angle of safety	زاویه تامین گلوله
can one pass it with safety?	ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
factor of safety	ضریب اطمینان
coefficient of safety	ضریب اطمینان
i provided for his safety	وسائل سلامت او را فراهم کردم
factor of safety	عامل تامین
safety boat	قایق نجات
free safety	مدافع در منطقه ضعف
factor of safety	سازه ابیمی
factor of safety	عامل اطمینان
safety belts	کمربند رکاب
safety belts	کمربند نجات
safety belts	کمربند اطمینان
safety pins	اشبیل ضامن
put on safety	به ضامن کردن
safety belt	کمربند ایمنی
safety belt	کمربند اطمینان
put on safety	روی ضامن گذاشتن
safety pin	خار ضامن میله ضامن
safety pin	اشبیل ضامن
safety-valves	دریچه اطمینان
safety pins	خار ضامن میله ضامن
safety belt	کمربند رکاب
safety-valve	دریچه اطمینان
safety nets	وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety net	وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety biltz	حمله با روش استفاده ازبازیگر بالا
safety belts	کمربند ایمنی
dead lock	مانع
vapor lock	قطع کامل جریان سیال
key lock	قفلرمزی
dead lock	گیر کردن گیر
dead lock	اشکال
two bolt lock	قفل دو زبانه
under lock and key	زیر قفل
dead lock	کوچه بن بست
arm lock	قفلبازو
canal lock	سرمتحرککانال
column lock	قفلپایه
dead lock	وقفه
cycle lock	قفلدوچرخه
equipment lock	قفلتجهیزات
cylinder lock	قفل میلهای
lock dial	تنظیمقفل
air lock	راهروی فشار
advisory lock	قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com