English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 45 (5 milliseconds)
English Persian
salaried director مدیر موفف
Other Matches
salaried دارای حقوق
salaried کارمند حقوق بگیر
salaried حقوق بگیر
director فرنشین
director سرپرست تیم بولینگ
director مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director سرپرست
director هدایت کننده اتش
director مدیر
director رئیس
director اداره کننده
director کارگردان
director هدایت کننده
director عضو هیئت مدیره
director سوی دهنده
director برج هدایت تیر
director هادی
director sight زاویه یاب مخصوص هدایت تیر
gun director برج کنترل توپ
macromind director ماکرومایند دایرکتور
meta director هدایت کننده به موقعیت متا
ortho director هدایت کننده به موقعیت ارتو
para director هدایت کننده به موقعیت پارا
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
stage director مدیر نمایش
director's chair صندلیمدیر
You sure have a nerve to ask become a director. آخر تورا چه ره ریاست
director sight دوربین هادی
director generals رئیس کل
managing director مدیر عامل
director generals مدیر کل
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
director general رئیس کل
ballistic director هدایت کننده بالیستیکی
director general مدیر کل
Director of Public Prosecutions مسئولپیگردپلیس
computer center director مدیر مرکز کامپیوتر
report tothe director خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
ortho para director هدایت کننده به موقعیتعای ارتو- پارا
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
General manager . Director general . مدیر کل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com