English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
sales area بازار فروش
sales area حیطه فروش
Other Matches
sales {pl} حجم فروش
sales {pl} گردش معاملات
sales {pl} حجم معاملات
sales {pl} مقدار فروش
to further sales فروش را بالا بردن
sales فروش [اقتصاد]
sales d. دفتر فروش روزنامه
sales برای فروش حراجی
sales فروشی
sales جنس فروشی فروش
sales فروش
sales مربوط به فروش
sales حراج
volume of sales گردش معاملات
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
sales woman فروشنده زن
sales forecasting پیش بینی فروش
retail sales خرده فروشی
tie in sales فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
tie in sales حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
sales clerk فروشنده
forward sales پیش فروش
forward sales فروش کالاجهت تحویل در اینده
forward sales فروش سلف
sales man ویزیتور
sales clerks فروشنده
sales register صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
sales force نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
peak sales نقطه اوج فروش
sales tax مالیات بر فروش
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
sales for the account فروش مدت دار
sales for the account فروش نسیه
sales figure ارقام فروش
sales expectations فروش مورد انتظار
sales department بخش فروش
sales department قسمت فروش
sales agent نماینده فروش
sales contract قرارداد فروش
sales check صورت فروش
sales force فروشندگان
sales analysis تحلیل فروش
sales man فروشنده
sales tax مالیات فروش
sales tax مالیات بر فروش کالا
sales represntative نمایندگی فروش
sales representative نماینده فروش
sales accounting حسابداری فروش
sales promotion تبلیغ جهت فروش
sales promotion تبلیغ فروش
sales manager مدیر فروش
sales man فروشنده سیار
contract of sales قرارداد فروش
volume of sales حجم فروش
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
sales talk مذاکره وبازار گرمی برای فروش
volume of sales حجم معاملات
volume of sales مقدار فروش
after sales service سرویس خدماتی
after sales service سرویس
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
technical sales and distribution فروش فناوری و پخش
sales forecasting model مدل پیش فروش
general sales tax مالیات عمومی بر فروش
general sales taxes مالیات بر مصرف کلی وجزیی
option of sales unfulfilled in part خیار تبعض صفقه
area اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
area پهنک
area جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
area شاخه [دانشی]
area گرافی خط ی که در آن فضای پایین خط با یک الگو یا رنگی پر شده است
area قلمرو
area رشته [دانشی]
area ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند
area بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
area منطقه
no-go area منطقهممنوعه
I know the area more or less . کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
area حوزه
area ناحیه
area فضا
area مساحت
area دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area سطح
area پهنه
area محوطه
area مساحت سطح
area سطح مقطع
area عرصه
residential area ناحیه مسکونی
output area خروجی
restricted area منطقه منع عبور ومرور
restricted area منطقه ممنوعه
restricted area منطقه اتش محدود
retention area قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
roof area سطح بام
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
safe area منطقه امن
safe area منطقه بی خطر
lodgment area منطقه استقرار
intake area منطقه ابگیر
sail area قسمت بادگیر کشتی
reserved area مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
rendezvous area نقطه الحاق یکانها
keel area ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
lethal area منطقه کشندگی
lethal area منطقه تلفات
living area منطقه زندگی
industrial area منطقه صنعتی
lodgment area منطقه استراحت یا فرود در سر پل
longtour area منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
impact area منطقه اصابت گلوله ها
impact area محل اصابت
launching area محل پرتاب موشک
launching area منطقه به اب زدن ناوها
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
kill area منطقه کشندگی
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
landing area منطقه فرود
irrigable area زمین قابل ابیاری
intermediate area منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
interference area ناحیه ی تداخل امواج
input area ناحیه ورودی
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
launching area منطقه شروع حمله
magazine area محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
marketing area منطقه توزیع کالا
homogeneous area منطقه هموارو بدون پست و بلندی
prohibited area منطقه منع اتش
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
pyramidal area ناحیه هرمی
rainfall area پهنه باران
rainfall area منطقه بارش ناحیه بارندگی
rear area منطقه عقب
rendezvous area منطقه تجمع موقت
rendezvous area منطقه تجمع
rendezvous area وعده گاه
position area منطقه مواضع
playing area محدوده زمین
piston area سطح پیستون
military area منطقه نظامی
military area حوزه جغرافیایی نظامی
motor area ناحیه حرکتی
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
open area فضای ازاد
output area ناحیه
output area ناحیه خروجی
overflow area ناحیه سرریز
rendezvous area موضع انتظار
sail area سطح بادبان
rest area منطقهاستراحت
pressed area ناحیهفشردهشده
precipitation area منطقهبارش
picnic area منطقهپیکنیک
parking area فضایپارکینگ
maintenance area قسمتنگهداریوتنظیم
loading area قسمتلودینگ
service area منطقه سرویس
hitting area سطحضربه
games area محوطهبازی
contest area زمینمسابقه
area of ice منطقهپوشیدهازیخ
area codes کد سه رقمی
area code کد سه رقمی
wing area مساحت بال
winding area سطح سیم پیچی
safety area مهرهایپشتدست
threshing area محلکوبیدن
girthed area سطح جانبی [ریاضی]
area of a triangle مساحت مثلث
area of a circle مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a disc مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a circle مساحت دایره [ریاضی]
area of a disc مساحت دایره [ریاضی]
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
area under cultivation سطح زیر کشت
dry area [شکاف گود بین دیوار زیر زمین]
grey area جنبهگنگقضیهای
working area محوطهاستخراج
wernicke's area ناحیه ورنیکه
vulnerable area منطقه اسیب پذیری هدف
staging area فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
staging area منطقه سوار شدن
staging area منطقه شروع عملیات
staging area منطقه عملیاتی
special area منطقه پرواز مخصوص
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
service area برد فرستنده
seepage area منطقه تراوش
seepage area منطقه نفوذ
seepage area حوزه تراوش
sectional area سطح مقطع
scan area ناحیه پیمایش
storage area ناحیه انبارش
suppressor area ناحیه بازدارنده
vulnerable area منطقه اسیب پذیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com