English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
sampling offer عرضه ازمایشی
Other Matches
sampling نمونه
sampling نمونه برداری
sampling نمونه برداری مزه کردن
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
sampling نمونه گیری
area sampling نمونه گیری منطقه یی
quota sampling نمونه گیری سهمیهای
activity sampling نمونه گیری از فعالیت
accumulative sampling نمونه گیری پیاپی
area sampling نمونه گیری منطقهای
behavior sampling نمونه گیری از رفتار
random sampling نمونه گیری تصادفی
sampling bias سوداری نمونه گیری
sampling distribution توزیع نمونه گیری
sampling equipment دستگاه نمونه گیر
sampling error اشتباه نمونه گیری
sampling error خطای نمونه گیری
fractional sampling نمونه گیری مکانیکی
sampling in motion نمونه برداری در حال انتقال
double sampling نمونه گیری چندگانه
domal sampling نمونه گیری خانواری
sampling population جامعه نمونه گیری
controlled sampling نمونه گیری کنترل شده
cluster sampling نمونه گیری خوشهای
biased sampling نمونه برداری غیرتصادفی
acceptance sampling پذیرش کالاپس از نمونه برداری
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
time sampling نمونه گیری زمانی
two stage sampling نمونه گیری دو مرحلهای
sampling variability تغییر پذیری نمونه گیری
sampling unit واحد نمونه گیری
sampling theory نظریه نمونه گیری
stratified sampling نمونه گیری لایهای
sampling tests ازمایشهای نمونهای
sampling test ازمون نمونهای
sampling servo دستگاه نمونه گیری خودکار
sampling rate نرخ نمونه برداری
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
systematic random sampling نمونه گیری تصادفی منظم
stratified random sampling نمونه گیری لایهای تصادفی
simple randon sampling نمونه گیری تصادفی ساده
bed load sampling نمونه برداری از بار کف
on offer اماده برای فروش
on offer فروشی
offer پیشنهاد
to offer تقدیم کردن [دادن]
One could be taken up on ones offer. تعارف آمد نیامد دارد
to offer عرضه کردن [ کالا]
offer عرضه
offer پیشکش ارائه
offer پیشنهاد
offer ایجاب
offer بدست اوردن
offer افهار یاابراز کردن
offer پیشنهاد کردن
offer عرضه کردن
offer تقدیم
offer پیشنهاد کردن پیشنهاد
offer پیشکش کردن عرضه
offer تقدیم داشتن
withdraw an offer پیشنهادی را پس گرفتن
to offer a reward [for] عرضه کردن پاداشی [برای]
to offer an excuse پوزش خواستن عذرخواهی کردن
to offer somebody a lift به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer an excuse عذر اوردن
to offer an apology عذر خواهی کردن
to offer one's condolences تسلیت عرض کردن
May I offer you a cigarette? اجازه می فرمایید من به شما یک نخ سیگار تقدیم کنم؟
Offer him some chocolates. به ایشان شکلات تعارف کنید
to offer one's sympathies to somebody به کسی تسلیت گفتن
to spurn an offer دعوتی راردکردن
to offer at any thing دست بکاری زدن
to offer at any thing بکاری مبادرت ورزیدن
to offer an explanation توضیح دادن
to offer an excuse بهانه انگیختن
to offer an apology پوزش خواستن
offer for sale پیشنهاد جهت فروش
offer a sacrifice قربانی کردن
offer an excuse عذر اوردن
offer and acceptance ایجاب و قبول
offer curve منحنی پیشنهاد
offer to purchase پیشنهاد جهت خرید
offer to purchase پیشنهاد خرید
offer to buy something حاضر به خرید چیزی شدن
offer curve منحنی قیمت مصرف
offer one's hand پیشنهادعروسی دادن
offer one's hand دست را جلو بردن
money off offer فروش با تخفیف
make an offer ایجاب
counter offer عرضه متقابل
offer and demand عرضه و تقاضا
acceptance of offer پذیرش پیشنهاد
firm offer پیشنهاد ثابت
acceptance of offer قبولی پیشنهاد
counter offer پیشنهاد متقابل
offer round به همه تعارف کردن
firm offer پیشنهاد قطعی
trial offer عرضه ازمایشی
joint product offer فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
An insincere offer(gesture). تعارف خشک وخالی
To turn down (reject) an offer. پیشنهادی را رد کردن
money refund offer فروش قابل پس دادن
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
Is your price offer ( quotation ) stI'll open ( valid ) ? آیا پیشنهاد قیمت شما کماکان بقوت خود با قی است ؟
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com