Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (8 milliseconds)
English
Persian
scan path
مسیر پیمایش
Other Matches
scan
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
scan
تعداد دفعاتی که تصویر CRT رسم مجدد میشود
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
یکی ازخط وط افقی فسفری
scan
تعداد موضوعات درفایل یا لیست که در اسکن بررسی می شوند
scan
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scan
پوییدن
scan
یک دور گردش انتن رادار
scan
کاوش کردن
scan
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scan
dpl اسکن میکند
ct scan
سی تی اسکن
c scan
ارائه سی
f scan
ارائه اف
g scan
ارائه جی
k scan
ارائه کی
b scan
ارائه ب
j scan
ارائه جی
h scan
ارائه اچ
i scan
ارائهای
scan
پویش کردن
scan
پوئیدن
scan
پیمایش
scan
تجسس کردن بارادار
scan
تجسس
d scan
ارائه دی
p scan
ارائه پی
n scan
ارائه ان
m scan
ارائه ام
l scan
ارائه ال
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan
اجمالا مرور کردن
scan
بطوراجمالی بررسی کردن پوییدن
scan
با وزن خواندن
scan
تقطیع کردن شعر
scan line
خط پیمایش
scan area
ناحیه پیمایش
scan period
دورهء پویش
sector scan
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
raster scan
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
brain scan
مغزنگاری
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
ppi scan
ارائه پی پی ای
this line does not scan
وزن این شعر با تقطیع معلوم میشودکه درست نیست
interlaced scan
پوییدن درهم بافته
channel scan buttons
دکمهکانالیاب
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
raster scan graphics
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
random scan graphics
نگاره سازی با پوشش تصادفی
multi scan monitor
مشابه 6632
the f. path
جاده پیش یاجلویی
f. this path
ازاین راه برو
path name
نام مسیر
path
لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
I have been down that path.
مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
path
جاده
path
باریک راه
path
فرمان PATH
path
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
path
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
path
مسیر طریقت
path
راه
path
جاده مال رو
path
مسیر
path
گذرگاه
path
پیاده رو
by path
جاده فرعی
time path
مسیر زمانی
to beat a path
کوبیدن یک جاده
path analysis
تحلیل مسیر
train path
اجازه عبور ترن روی یک خط
nerve path
گذرگاه عصبی
roller path
ریل دواربرجک توپ
light path
مسیر نور
path of expansion
مسیر توسعه
path of expansion
مسیر گسترش
path of flight
مسیر پرواز
path of flight
مسیر هواپیما
the primrose path
عیش و نوش جویی
path sweeping
پاک کردن مسیر
path sweeping
مین روبی مسیر دریایی
primrose path
راه عیش وخوشی
primrose path
راه تسلیم ورضا
motor path
گذرگاه حرکتی
mean free path
مسافت ازاد میانگین
glide path
مسیر فرود ازاد
bicycle path
راه دوچرخه رو
foot path
کوره راه
flight path
مسیر پرواز
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
expansion path
مسیر گسترش
roller path
صفحه بلبرینگ
current path
مسیر عبور جریان برق
critical path
مسیر بحرانی
critical path
مسیربحرانی
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
glide path
مسیر پرواز در حال سرخوردن
leakage path
مسیر خزش
bridle path
جاده اسب رو
lightning path
مسیر برق
leakage path
مسیر نشت
bridle path
راه باریک
base path
مسیر بین پایگاهها
mean free path
مسافت ازاد متوسط
magnetic path
مسیر خطوط قوا
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path method
روش مسیر بحرانی
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical path method
سی پی ام
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
path
[corridor]
for emergency vehicles
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
To be itching fo r a fight . To be on the war path.
سر دعوا داشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com