Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
scattering mean free path
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
Other Matches
mean free for scattering
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path
مسافت ازاد متوسط
mean free path
مسافت ازاد میانگین
absorption mean free path
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
attenuation mean free path
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering
تفرق
scattering
پراکنده کردن
scattering
پراکندگی
scattering
پراکندگی بخش کردن
elastic scattering
پراکندگی کشسان
rayleigh scattering
تفرق عادی تابشها
rutherford scattering
پراکندگی رادرفورد
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
scattering power
قدرت پراکندگی
radiation scattering
تفرق تابشها
inelastic scattering
پراکندگی ناکشسان
coherent scattering
پراکندگی همدوس
bragg scattering
پراکندگی براگ
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
incoherent scattering
پراکندگی ناهمدوس
light scattering
پراکندگی نور
atomic scattering factor
عامل شکل اتمی
scattering of alpha particles
پراکندگی ذرات الفا
atomic scattering factor
ضریب پراکندگی اتمی
maximum scattering angle
زاویه پراکندگی حداکثر
deep scattering layer
لایههای منعکس کننده عمق دریا
light scattering by air molecules
پراکندگی هوا
light scattering by air molecules
پراکندگی نورتوسط مولکولهای هوا
path
پیاده رو
path
گذرگاه
path
باریک راه
path
جاده مال رو
path
مسیر طریقت
path
راه
path
جاده
path
مسیر
I have been down that path.
مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
f. this path
ازاین راه برو
path
فرمان PATH
path
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
path
لیست زیر دایرکتوریها که سیستم عامل باید دنبال فایل نامدار بگردد
path
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
by path
جاده فرعی
path name
نام مسیر
path
مسیر ممکن یا مجموعه رویدادها یا دستورات در اجرای یک برنامه
the f. path
جاده پیش یاجلویی
glide path
مسیر فرود ازاد
magnetic path
مسیر خطوط قوا
current path
مسیر عبور جریان برق
bicycle path
راه دوچرخه رو
motor path
گذرگاه حرکتی
nerve path
گذرگاه عصبی
expansion path
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
bridle path
راه باریک
bridle path
جاده اسب رو
critical path
مسیر بحرانی
critical path
مسیربحرانی
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
glide path
مسیر پرواز در حال سرخوردن
bicycle path
مسیر دوچرخه سواری
leakage path
مسیر نشت
leakage path
مسیر خزش
light path
مسیر نور
base path
مسیر بین پایگاهها
lightning path
مسیر برق
path analysis
تحلیل مسیر
flight path
مسیر پرواز
primrose path
راه تسلیم ورضا
roller path
صفحه بلبرینگ
roller path
ریل دواربرجک توپ
scan path
مسیر پیمایش
expansion path
مسیر گسترش
the primrose path
عیش و نوش جویی
time path
مسیر زمانی
to beat a path
کوبیدن یک جاده
train path
اجازه عبور ترن روی یک خط
foot path
کوره راه
primrose path
راه عیش وخوشی
path of flight
مسیر پرواز
path sweeping
پاک کردن مسیر
path of expansion
مسیر گسترش
path of flight
مسیر هواپیما
path of expansion
مسیر توسعه
path sweeping
مین روبی مسیر دریایی
magnetic path length
طول مسیر خطوط قوا
critical path method
روش مسیر بحرانی
His path was strewn with flowers .
مقدم اورا گلباران کردند
critical path analysis
تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند تابه اهداف خود برسند و نیز PERT
critical path analysis
منبعی که در هر زمان فقط توسط یک پردازنده قابل استفاده است
critical path method
سی پی ام
critical path analysis
تحلیل مسیر بحرانی
critical path analysis
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
To be itching fo r a fight . To be on the war path.
سر دعوا داشتن
path
[corridor]
for emergency vehicles
راه
[باز شده در جاده]
برای وسایل اورژانس
i did that of my own free will
این کار را کردم
free in and out
بدون هزینه تخلیه و بارگیری
free for all
زدوخوردهمگانی
You are free to go now.
اکنون آزادید بروید.
free will
طیب خاطر
having free will
فاعل مختار
having free will
ازادکار
i did that of my own free will
به میل خود
free for all
داد وبیداد
free
ازادکردن
free
مجاز منفصل
free
روا
free
رایگان سخاوتمندانه
free
مجانی
free
جایز
free
مستقل
free
مطلق
free
ازاد
free
اختیاری مختار
free-for-all
مسابقه بین این اسبها
free-for-all
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free
<adj.>
دست و دلباز
free will
اختیاری
free will
ازادی اراده
free will
اراده ازاد
free will
اختیار
free
رها
free
بطور مجانی ازادکردن
free
بخشودن
free
تحویل
free
فاقد
free
پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
موجود در دیسک یا حافظه
free
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free
بازیگر ازاد
free
ترخیص کردن میدانی
free
حرکت قایق در جلو باد
free
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
tax free
بخشوده از مالیات
free spoken
رک گو
free spillweir
سرریز ازاد
free space
فضای خالی
leave someone free to
مخیر گذاشتن کسی
free space
فضای ازاد
free spoken
ساده گو
free spoken
بی پرده
heart free
مبرا از عشق
heart free
ازاد ازقید عشق
free spoken
بی محابا
guns free
توپها اتش باختیار
free spokenness
رک گویی
parallax-free
<adj.>
بدون اختلاف در رویت
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free silver
مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free on truck
تحویل کالا روی کامیون
free oscillation
نوسان ازاد
free person
حر
free play
بازی ازاد
free play
ازاد
free play
لق
free play
بدون محدودیت
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical
رادیکال ازاد
free recall
یاداوری ازاد
free redical
بنیان ازاد
free rocket
موشک ازاد
free rotation
چرخش ازاد
free rocket
موشک غیر هدایت شونده
free safety
مدافع در منطقه ضعف
free sample
نمونه مجانی
free spokenness
ساده گویی
free zone
منطقه ازاد تجاری
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free tower
برج ازاد
free throw
پرتاب بدون مانع برای یار
free throw
پاس بدون مانع
free throw
پرتاب ازاد
free throw
پنالتی
free thought
ازادی فکر لامذهب
free thought
وارستگی از مذهب
free surface
سطح اب ازاد
free thinking
ازادی از قیود مذهب
free surface
مخازن ازاد اب
free surface
سطح ازاد
free swimming
شناور
free thinkers
افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free thinkers
ازاد فکران
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free support
تکیه گاه ازاد
free tower
برج پرش ازاد
free stream
جریان ازاد
free zone
منطقه ازاد
free world
کشورهای غیرکمونیست
free world
جهان ازاد
free with ones money
ولخرج
free wheeling
خلاصی
free wheeling
حالت خلاصی
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com