English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
scheme of command طرح عملیاتی یکان
scheme of command طرح فرماندهی
Other Matches
scheme نقشه طرح کردن
scheme برنامه
scheme طرح
scheme نقشه
scheme ترتیب رویه
scheme تدبیر
scheme تمهید
scheme توط ئه چیدن
scheme سامان سازی
scheme توط ئه
scheme الگوی پیش فرض
scheme طرح اولیه
scheme شکل
scheme پروژه
scheme طرح کردن
scheme برنامه تبلیغاتی
scheme of arrangement قرار داد ارفاقی
bonification scheme طرح بهسازی محیط
lighting scheme ترتیب روشنایی
lighting scheme نمودارروشنایی
organization scheme نمودار سازمانی
scheme of colour طرح رنگ
scheme of colour رنگ بندی
provided scheme برنامه تدارک شده
rhyme scheme ترتیب وقوع قوافی در بندشعری
rhyme scheme قافیه بندی
scheme of maneuver طرح مانور
interconnection scheme نقشه ی اتصال
pension scheme دریافتحقوقبازنشستگی
colour scheme چینشرنگیکمکان
scheme of life نقشه زندگی
scheme of life رویه زندگی
scheme of fire طرح تیراندازی
scheme of fire طرح اتش
incentive bonus scheme طرح پاداش تشویقی
to be insured under the social security scheme [system] بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
command.com COCO.ANDفایل
command.com در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
under command تحت کنترل
command فرمایش
under command زیرفرماندهی
specified command نیروی اختصاصی
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
self command خودفرمانی
self command کف نفس
self command خودداری
second in command معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
second in command معاون
at my command به فرمان من
command فرمان
command یکان قرارگاه عمده
command کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command دستور
command امر
command امریه
command حکم
command یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command فرماندهی
command سرکردگی فرماندهی
command فرمان دادن
command حکم کردن
command امرکردن
command فرمان دستوردادن
preparatory command فرمان خبر
major command فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
national command یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
resume command به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
high command سرفرماندهی
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
preparatory command فرمان حاضرباش
operator command فرمان متصدی
administrative command فرماندهی اداری
administrative command یکان اداری
oversea command یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
air command فرماندهی نیروی هوایی
external command فرمان برونی
external command فرمان خارجی
filter command فرمان FILTER
full command کنترل کامل
full command اداره کامل
air command یکان هوایی
internal command فرمان درونی
joint command فرماندهی مشترک
joint command یکان مشترک
logistical command فرماندهی لجستیکی
direct command فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
logistical command یکان لجستیکی
major command یکان عمده
dosmount command فرمان پیاده کردن
retraining command یکان بازاموزی
retraining command قسمت ندامتگاه
support command فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
tactical command فرماندهی تاکتیکی
tactical command یکان تاکتیکی
to perform a command فرمانی را اجرا کردن
transient command فرمان ناپایدار
type command فرماندهی ناو گروه
type command نوع یکان ناو گروه
unified command فرماندهی متحد
word of command فرمان نظامی
word of command فرمان انتصاب
command module نقشهراهنما
support command یکان پشتیبانی
command mode وضعیت دستوری
sequence of command ترتیب توالی فرامین
high command فرماندهی عالی
command posts پاسگاه فرماندهی
command posts پست فرماندهی
command post پاسگاه فرماندهی
command post پست فرماندهی
command economy اقتصاد دستوری
command economies اقتصاد دستوری
unified command نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
sealift command فرماندهی حمل و نقل دریایی
sealift command یکان حمل و نقل دریایی
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
support command فرماندهی پشتیبانی
continuity of command مداومت فرماندهی
area command فرماندهی منطقه
command axis محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
command channels ردههای فرماندهی
command channels سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
command detonated منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
command ejection پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command group گروه فرماندهی
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
command heading مسیرپیش بینی شده
command key کلید فرمان
command language زبان فرماندهی
command language زبان فرمان
command language زبان دستوری
command liaison افسر رابط فرماندهی
command axis محور حرکت یکان
command automatism فرمانبری مطلق
embeded command فرمان تعبیه شده
AT command set حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
base command فرماندهی پایگاه
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
chain of command سلسله مراتب
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
channel command فرمان کانال
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
combined command فرماندهی مرکب
combined command یکان مرکب
terminal command فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
command and control کنترل و فرماندهی
command liaison شبکه رابط یکان
command mode حالت فرماندهی
commodity command یکان امادکالاهای مصرفی
command processor سیستم عامل فرمانی
command report گزارش فرماندهی
commodity command فرماندهی اماد
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
command socialism سوسیالیسم دستوری
comp command COفرمان P
command signal علامت فرمان
command strength استعداد یکان
command processing پردازش دستورالعمل
air command فرماندهی هوایی
command of execution ریاست اجرایی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
command net شبکه فرماندهی
command of execution فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command unit واحد فرمان
command net شبکه یکان
command information program برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
forward command post پاسگاه مقدم
tactical command ship ناو فرماندهی
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
embedded formating command فرمان قالب بندی مندرج
area support command فرماندهی پشتیبانی منطقه
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
alternate command authority مقام جانشین فرماندهی
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
army reserve command فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
division support command فرماندهی پشتیبانی لشگر
channel command word کلمه فرمان محرا
alternate command authority افسر جانشین فرمانده
base logistical command یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
forward command post پست فرماندهی جلو
command destruct signal علامت تخریب موشک با فرمان دور
command issuing office دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
command post exercise تمرین پاسگاه فرماندهی
command driven software نرم افزار فرمان گرا
advance command post پاسگاه رده جلو
officer in tactical command فرمانده تاکتیکی
command destruct signal علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
advance command post پاسگاه فرماندهی جلو
command select system سیستم فرمان انتخابی
air strategical command فرماندهی استراتژیکی هوایی
command budget estimate براوردبودجه
command sponsored dependent بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
software command language زبان فرمانی نرم افزاری
command management system سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
command budget estimate براورد بودجه یکان
hayes command set مجموعه فرمانهای هیز
air defense command فرماندهی پدافند هوایی
command issuing office دفتر توزیع فرامین یکان
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com