Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
school of hard knocks
<idiom>
تجربه عادی از زندگی
Search result with all words
go to the school of hard knocks
<idiom>
نخوانده ملا شدن
go to the school of hard knocks
<idiom>
در کوچه و بازار یاد گرفتن
Other Matches
knocks
کوبیدن
knocks
بد گویی کردن از
knocks
ضربه زدن
knocks
عیبجویی
knocks
صدای تغ تغ
knocks
زدن
knocks
مشت ضربت
knocks
بهم خوردن
knocks
درزدن
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
Fortune Knocks at least once at everymans gate.
<proverb>
خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
school
دسته ماهی
first school
پایهدبسبان
go to school
خواننده میله نوری
first school
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school
درس خواندن
to go to school
باموزشگاه رفتن
the school is out
مدرسه تعطیل است
school
رام کردن وعادت دادن
school
تادیب یا تربیت کردن
school
اموزشگاه
school
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
مکتب نحله
school
تربیب کردن
school
گروه پرندگان
school
مدرسه
school
گروه
school
جماعت
school
جماعت همفکر
school
دسته
school
مکتب علمی یافلسفی
school
تدریس درمدرسه
school
تحصیل در مدرسه
school
دبیرستان
school
مکتب دبستان
school
دانشکده
school
مکتب
school
تربیت اسب
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
مرکز اموزش نظامی
school year
سال تحصیلی
secondery school
دبیرستان
special school
اموزشگاه استثنایی
technical school
اموزشگاه فنی
technical school
مدرسه فنی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
theological school
مدرسه علوم دینی
secondery school
مدرسه متوسطه
pre-school
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
ragged school
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
principal of a school
مدیر اموزشگاه
school-leaver
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend
دوستمدرسهای
school truancy
مدرسه گریزی
graduate school
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school
آموزشگاهرانندگی
business school
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
day school
مدرسهی روزانه
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
school age
سن مدرسه
old school tie
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school
شیرخوارگاه
pre-school
مهدکودک
school age
سن آغاز تحصیل
pre-school
پیش دبستانی
zurich school
مکتب زوریخ
wurzburg school
مکتب وورتسبورگ
vocational school
اموزشگاه حرفهای
to leave school
ترک تحصیل کردن
to leave school
ازتحصیل دست کشیدن
to leave school
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school
اموزشگاه حرفهای
training school
کاراموزگاه
school zone
قلمرومدرسه
Sunday School
مدرسهی یکشنبه
school age
سالهای تحصیل
vienna school
مکتب وین
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
leipzig school
مکتب لایپزیک
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
nancy school
مکتب نانسی
neoclassical school
مکتب نئوکلاسیک
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
nongraded school
اموزشگاه بی دانشپایه
normal school
دانش سرا
normal school
دارالمعلمین
one of the sunni school
Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school
شافعی مذهب شافعی
orthodox school
مکتب کلاسیک
orthodox school
مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
parochial school
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
monetary school
مکتب پولی
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
school of law
دانشکده حقوق
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
liberal school
مکتب اقتصادی کلاسیک
manchester school
مکتب منچستر
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
hedge school
مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
hedge school
اموزشگاه پست
maternal school
کودکستان
maternal school
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
mathematical school
مکتب ریاضی
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
preliminary school
مدرسه ابتدائی
raphael school
مکتب رفائیل
roman school
مکتب رفائیل
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school figures
حرکات اسب
school miss
دخترکم رو یانا ازموده
school neurosis
روان رنجوری اموزشگاهی
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
school phobia
مدرسه هراسی
school psychologist
روانشناس اموزشگاهی
school psychology
روانشناسی اموزشگاهی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
school report
گزارش اموزشگاه
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
school mate
هم شاگردی
school mate
هم مدرسه
reform school
دارالتادیب نوجوانان
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
salpetriere school
مکتب سالپتریر
school center
مرکز اموزش
school counselor
مشاور مدرسه
school divine
طلبه
school divine
اموزگارالهیات
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school drop out
ترک تحصیل کرده
school drop out
افت تحصیلی
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school fellow
هم مدرسه
school fellow
هم شاگردی
school teacher
اموزگار
primary school
دبستان
private school
اموزشگاه خصوصی
preparatory school
اموزشگاه امادگی
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
The last school day.
آخرین روز مدرسه
trade school
مدرسه حرفهای
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
summer school
مدرسه تابستانی
summer school
کلاس تابستانی
grade school
مدرسه ابتدایی
association school
مکتب تداعی
austrian school
یزر و بوهم باورک
school shooting
تیراندازی در مدرسه
private school
مدرسه ملی
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
infant school
کودکستان
nursery school
کودکستان
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
night school
اموزشگاه شبانه
elementary school
دبستان
high school
دبیرستان
secondary school
دبیرستان
junior school
دوره اول دبیرستان
middle school
دبیرستان
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
austrian school
مکتب اتریشی
banking school
مکتب بانکداری
grammar school
مدرسه ابتدایی
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
comprehensive school
اموزشگاه جامع
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
foundation school
اموزشگاه موقوف
senior high school
مدرسه متوسطه
junior high school
دبیرستان مقدماتی
marginal utility school
قرار داد
The boy is fresh from school.
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
school age children
کودکان واجب التعلیم
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
to be excused
[from work or school]
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
parnassian school of poets
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
Children start school at the age of 7.
بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
Andy was never interested in school, but Anna was a completely different kettle of fish.
اندی زیاد به مدرسه علاقه نداشت، اما آنا کاملا متفاوت بود.
hard
مشکل شدید
hard
بشدت
it is hard to say
نمیتوان گفت
hard
سفت
hard to please
نازک نارنجی سخت راضی شو
it is hard to say
به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
hard of d.
دیرهضم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com