English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
school shooting تیراندازی در مدرسه
Other Matches
shooting تیر
shooting شکار باتفنگ
shooting شوت بسوی دروازه
shooting باتیر زدن
shooting تیراندازی
shooting رمایه
shooting تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
shooting جوانه
clout shooting تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
decoy shooting شکار به کمک مرغ دام
instinctive shooting هدفگیری بدون کمک وسایل دید
adobe shooting خرج گذاری مسدود
shooting gallery میدان تیراندازی تمرینی
shooting galleries میدان تیراندازی تمرینی
shooting position حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
shooting iron اسلحه گرم
execute by shooting تیرباران کردن
flights shooting مسابقه مسافت نه هدف
shooting sticks صندلی جمعشو و متحرک
trouble shooting رفع گیر
shooting ckock ساعت مسابقه
pass shooting شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
popinjay shooting کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
shooting line خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
shooting stars تیرشهاب
shooting stars ستاره ثاقب
shooting stars شهاب ثاقب
shooting star تیرشهاب
trouble shooting رفع عیب کردن رفع گیر کردن
shooting star شهاب ثاقب
trouble shooting رفع اشکال
shooting sticks صندلی عصایی
shooting stick صندلی جمعشو و متحرک
shooting stick صندلی عصایی
shooting star ستاره ثاقب
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
shooting adjustment keys دکمه
horse racing and shooting سبق رمایه
olympic trench shooting مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school پایهدبسبان
to go to school باموزشگاه رفتن
to go to school درس خواندن
go to school خواننده میله نوری
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
school دسته
school مکتب نحله
school دانشکده
school مرکز اموزش نظامی
school تربیت اسب
school مکتب
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مدرسه
school مکتب دبستان
school دبیرستان
school جماعت
school گروه
school گروه پرندگان
school تربیب کردن
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school مکتب علمی یافلسفی
school تدریس درمدرسه
school تحصیل در مدرسه
school اموزشگاه
school تادیب یا تربیت کردن
school جماعت همفکر
the school is out مدرسه تعطیل است
school دسته ماهی
school رام کردن وعادت دادن
theological school مدرسه علوم دینی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school phobia مدرسه هراسی
to leave school ترک تحصیل کردن
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
school figures حرکات اسب
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
secondery school مدرسه متوسطه
training school اموزشگاه حرفهای
school year سال تحصیلی
school truancy مدرسه گریزی
school teacher اموزگار
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report گزارش اموزشگاه
school readiness امادگی ورود به مدرسه
secondery school دبیرستان
special school اموزشگاه استثنایی
technical school اموزشگاه فنی
technical school مدرسه فنی
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
training school کاراموزگاه
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school آموزشگاهرانندگی
vienna school مکتب وین
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
school friend دوستمدرسهای
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Sunday School مدرسهی یکشنبه
vocational school اموزشگاه حرفهای
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهی روزانه
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
school age سالهای تحصیل
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
foundation school اموزشگاه موقوف
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
banking school مکتب بانکداری
austrian school مکتب اتریشی
austrian school یزر و بوهم باورک
association school مکتب تداعی
grammar school مدرسه ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
maternal school کودکستان
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school مکتب منچستر
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school مکتب لایپزیک
school of law دانشکده حقوق
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
infant school کودکستان
primary school دبستان
elementary school دبستان
high school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
middle school دبیرستان
nursery school کودکستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school اموزشگاه امادگی
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
night school اموزشگاه شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
comprehensive school اموزشگاه جامع
mathematical school مکتب ریاضی
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school center مرکز اموزش
salpetriere school مکتب سالپتریر
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
reform school دارالتادیب نوجوانان
roman school مکتب رفائیل
raphael school مکتب رفائیل
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school counselor مشاور مدرسه
school divine طلبه
school divine اموزگارالهیات
school mate هم شاگردی
school mate هم مدرسه
school fellow هم شاگردی
school fellow هم مدرسه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
principal of a school مدیر اموزشگاه
preliminary school مدرسه ابتدائی
parochial school اموزشگاه کلیسایی
normal school دانش سرا
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
normal school دارالمعلمین
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
orthodox school مکتب کلاسیک
nancy school مکتب نانسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com