Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (7 milliseconds)
English
Persian
scissors jump
پرش قیچی در اسکیت
Other Matches
scissors
چیز برنده قطع کننده
scissors
قیچی روی خرک
scissors
پرش قیچی
scissors
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
scissors
قیچی
scissors
مقراض
body scissors
سگک از رو
scissors and paste
تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
scissors kick
ضربه قیچی
scissors vault
پرش قیچی
cuticle scissors
قیچیزیرابرو
haircutting scissors
قیچیهایاصلاح
toenail scissors
قیچیمخصوصگوشهناخن
scissors-glasses
عینک قیچی شکل
scissors cut
برشقیچی
safety scissors
قیچیناخنگیر
half nelson and leg scissors
سگک کلاته
half nelson and leg scissors
فن سگک عوج بند
notched single-edged thinning scissors
قیچییکسودندانه
notched double-edged thinning scissors
قیچیدوطرفدنداندار
jump all over someone
<idiom>
jump at
<idiom>
to jump up at somebody
به کسی پریدن
[مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
to jump on somebody
به کسی پریدن
[زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
jump off
پرش
jump off
اغاز
jump off
شروع بحمله
jump off
شروع حمله
jump off
اغاز حمله
jump on someone
<idiom>
jump
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
jump
ترقی
jump
جهش افزایش ناگهانی
jump
وفق دادن
jump
پراندن جهاندن
jump
پرش
jump
حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jump
جهت
jump
پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jump
پرش به هوا با هر دوپا
jump
جستن
jump
پریدن
jump
خیز زدن
jump
جوردرامدن
jump
جهیدن
jump
خیز زاویه پرش لوله توپ
jump
جهش
water jump
مانع ابی
velocity jump
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
jump seat
صندلی تا شو
split jump
پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
split jump
پرش روسی
squat jump
کلاغ پر
stag jump
پرش با پاهای باز در هوا
step jump
پرش و برگشت روی همان پا
strong jump
جهش ابی شدید
subroutine jump
جهش زیرروال
two state jump
جهش دو حالتی
unconditional jump
جهش غیر شرطی
waltz jump
پرش والس
water jump
چاله ابی در مسیر دو 0003 متربا مانع
jump suit
روپوش
jump suit
لباس خانه و استراحت
jump rider
سوارکار در پرش
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
jump out of one's skin
<idiom>
jump the gun
<idiom>
jump through a hoop
<idiom>
jump to conclusions
<idiom>
to jump at something
[colloquial]
به چیزی واکنش نشان دادن
to line-jump
داخل صف زدن
jump down someone's throat
<idiom>
jump bail
<idiom>
jump suits
روپوش
jump suits
لباس خانه و استراحت
jump ski
پرشاسکی
To jump . To be startled.
ازجا پریدن
jump jet
جتیکهمیتواندعمودیپروازکند
jump leads
باتریبهباتریکردنبرایروشنکردنماشین
To jump across the stream.
ازروی نهر آب پریدن
To jump up . To be startled.
از جاپریدن
To jump the queue.
خود را داخل صف جا زدن ( خارج از نوبت )
go jump in a lake
<idiom>
رفتن وآزار نرساندن به کسی
triple jump
پرش سه گام
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
conditional jump
جهش شرطی
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
electron jump
پرش الکترون
jump start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
hydraulic jump
جهش هیدرولیکی
hydraulic jump
جهش هیدرولیک
hydraulic jump
پرش هیدرولیک
johnny jump up
گل بنفشه امریکایی
jump altitude
ارتفاع پرش
jump altitude
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
jump ball
جمپبال
combat jump
پرش رزمی
jump joint
اتصال لب به لب
broad jump
پرش طول
jump-starts
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starting
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
high jump
پرش ارتفاع
long jump
پرش طول
ski jump
پرش با اسکی
angle of jump
زاویه پرش لوله توپ
angle of jump
زاویه پرش
arabian jump
نیم پشتک
jump-start
شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
jump fishing
ماهیگیری سیار برای کشف محل ماهیها
jump racing
مسابقه پرش از مانع
jump shooter
شوت جفت زن
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
jump spark
جرقه جهنده
jump set
پاس پرشی
jump speed
سرعت مناسب برای پرش باچتر
jump speed
سرعت پرش
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
jump stop
توقف ناگهانی با پرش بهواوچرخش
jump the gum
خطا در اغاز پرش
jump turn
تغییر جهت و پیچ در پرش
jump pass
پاس در حال پرش
jump instruction
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
jump line
سطر پرش
jump instruction
هدایت CPU به بخش دیگر برنامه
jump kick
شوت درحال پرش
jump instruction
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد
jump instruction
دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
jump instruction
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
standing broad jump
پرش طول بدون دورخیز
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself .
بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
jump into the lion's mouth
<idiom>
خود را توی دهان افعی انداختن
to queue-jump
[British E]
داخل صف زدن
jump height curve
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
conditional jump instruction
دستورالعمل پرش شرطی
standing high jump
پرش ارتفاع بدون دورخیز
To jump down someones throat.
به کسی توپ وتشر زدن
turnaround jump shot
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
hop stop and jump
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
To jump down somebodys throat.
ناگهان وسط حرف کسی پریدن
jump spark distributor
دلکو با جرقه جهنده
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com