English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (8 milliseconds)
English Persian
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
Other Matches
coordinator تطبیق کننده
coordinator هماهنگ کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
coordinator تعدیل کننده
fire support coordinator هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
fire support coordinator تطبیق دهنده اتشها
screen نقاب
screen پاسیوری کردن
screen صفحه
screen الک پرده چتر
screen جدار
screen تیغه
screen اشغالگیر
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen escort :syn
screen سد کردن
one way screen اینه یکسویه
screen محافظ
screen انتخاب کردن
screen محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen جدا کردن
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen پرده پوشش
screen پرده سینما
screen پرده
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen صفحه تصویر
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
to screen [from] [با پرده] محافظت کردن [از]
screen صفحه تلویزیون
screen غربال
screen تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen روی پرده افکندن
screen روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen تور سیمی نصب کردن
screen الک کردن غربال کردن
screen دیوار تخته حفاظ
screen تور سیمی پنجره توری دار
smoke screen پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
silver screen سینما
silver screen پرده سینما
screen pass پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
smoke screen موجب تاریکی وابهام
smoke screen پرده دود
radar screen indicator position plain :syn display radar
side screen چادر افتاب گیر
screen update بروز دراوردن صفحه
screen size اندازه صفحه
screen factor ضریب شبکه
screen dump رونوشت صفحه نمایش
screen dump روبرداری صفحه
screen capture جذب صفحه نمایش
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
screen generator مولد صفحه
screen generator مولد صفحه نمایش
screen grid شبکه پردهای
screen grid توری غربال
screen memory خاطره پوشان
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen position مکان صفحه
screen font فونت یا قلم صفحه نمایش
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
screen print چاپتصویر
screen window پوششپنجره
flat-screen تخت
small screen صفحهتلویزیون
genetic screen بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
On the movie screen. روی پرده سینما
genetic screen بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
altar-screen [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
choir-screen [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
projection screen صفحهنورافکن
monitor screen صفحهنمایشگر
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
start up screen صفحه اغازگر
startup screen متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
TFT screen SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
TFT screen روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
tilting screen صفحه نوسان کننده
to screen a scene در روی پرده نشان دادن
touch screen صفحه نمایش لمسی
vieming screen صفحه تلویزیون
viewing screen صفحه تصویر
wind screen شیشه جلوی اتومبیل
split screen صفحه شکسته
metallized screen صفحه تصویر الومینیمی
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
band screen صافی مخازن
bar screen سرند
bar screen غربال
bar screen ریچه مشبک
bar screen دریچه مشبک
brass screen توری برنجی
fire screen پنجره بخاری
flashback screen توری مانع شعله
aluminized screen صفحه تصویر الومینیمی
split screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split screen صفحه شکافته
split screen صفحه تقسیم بندی شده
split screen صفحه نمایش تقسیم شده
split screen صفحه نمایش دوبخشی
split-screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
split-screen صفحه شکسته
split-screen صفحه شکافته
split-screen صفحه تقسیم بندی شده
split-screen صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen صفحه نمایش دوبخشی
fluorescent screen صفحه فلوئورسان
fluorescent screen صفحه فلورسنت
focusing screen شیشه مات
light screen صفحه نور
luminescent screen صفحه تصویر روشن
off screen image تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
off screen formatting قالب بندی نامریی
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
moving screen پوشش ممانعتی
moving screen گشتی ممانعتی
magnetic screen حفاظ مغناطیسی
magnetic screen سپر مغناطیسی
light screen پرده نور
on screen formating قالب بندی مرئی
full screen تمام صفحه
radar screen صفحه تصویر رادار
picture screen صفحه تصویر
panel screen صفحه
graphics screen صفحه گرافیکی
screen case صفحهنمایش
to screen one's eyes from the sun از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
bit mapped screen RA قرار گیرد
screen grid voltage ولتاژ شبکه پردهای
metal backed screen صفحه تصویر الومینیمی
full screen editing ویرایش تمام صفحه
eighty column screen صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
dark trace screen صفحه تصویر تاریک
full screen terminal پایانه تمام صفحه
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
screen saver utility برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
anti dazzle screen شیشه ضد نور
wind screen wiper برف پاک کن
anti dazzle screen شیشه نورگیر
ansi screen control کنترل صفحه نمایش ANSI
mirror backed screen صفحه تصویر الومینیمی
half tone screen صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
luminescent screen tube لامپ تصویر روشن
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
air operated pendulum type screen wiper بادامک پاندولی بادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com