English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
screen grid voltage ولتاژ شبکه پردهای
Other Matches
screen grid توری غربال
screen grid شبکه پردهای
grid voltage ولتاژ شبکه
grid voltage پتانسیل پلاریزاسیون شبکه
critical grid voltage ولتاژ بحرانی شبکه
suppressor grid voltage ولتاژ شبکه ترمز
grid voltage divider مقسم ولتاژ شبکه
grid biasing voltage ولتاژ بایاس شبکه
grid voltage swing تغییر یا نوسان ولتاژ شبکه
grid polarization voltage ولتاژ پلاریزاسیون شبکه
grid cutoff voltage ولتاژ قطع شبکه فرمان
grid control voltage ولتاژ کنترل شبکه
grid bias voltage generation تولید ولتاژ بایاس شبکه
screen پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen اشغالگیر
screen تیغه
screen دیوار تخته حفاظ
screen جدار
screen پرده پوشش
screen تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen صفحه تصویر
screen روی پرده افکندن
screen روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن
screen تور سیمی نصب کردن
screen الک کردن غربال کردن
screen تور سیمی پنجره توری دار
screen الک پرده چتر
screen صفحه
one way screen اینه یکسویه
screen محافظ
screen انتخاب کردن
screen محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود
screen وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT
screen جدا کردن
screen ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screen سد کردن
screen escort :syn
screen پاسیوری کردن
screen نقاب
on-screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
screen غربال
screen صفحه تلویزیون
on screen که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
to screen [from] [با پرده] محافظت کردن [از]
screen پرده
screen پرده سینما
moving screen گشتی ممانعتی
moving screen پوشش ممانعتی
off screen formatting قالب بندی نامریی
off screen image تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
on screen formating قالب بندی مرئی
off screen buffer فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
genetic screen بررسی ژن [پزشکی] [زیست شناسی]
panel screen صفحه
On the movie screen. روی پرده سینما
radar screen صفحه تصویر رادار
radar screen indicator position plain :syn display radar
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
screen capture جذب صفحه نمایش
screen coordinator هماهنگ کنند پوشش دریایی
screen dump روبرداری صفحه
magnetic screen حفاظ مغناطیسی
magnetic screen سپر مغناطیسی
luminescent screen صفحه تصویر روشن
fire screen پنجره بخاری
fluorescent screen صفحه فلوئورسان
fluorescent screen صفحه فلورسنت
focusing screen شیشه مات
graphics screen صفحه گرافیکی
flashback screen توری مانع شعله
light screen صفحه نور
choir-screen [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
chancel-screen [پرده ای که محراب را از کلیسا جدا می کند.]
altar-screen [پرده محراب که رواق خدمتگاه کشیشان را از بقیه جدا می کند که بسیار پر نقش و نگار از جنس سنگ، چوب یا فلز است.]
genetic screen بررسی ژنتیکی [پزشکی] [زیست شناسی]
light screen پرده نور
picture screen صفحه تصویر
screen dump رونوشت صفحه نمایش
screen factor ضریب شبکه
tilting screen صفحه نوسان کننده
TFT screen روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
TFT screen SCREEN TRANSISTOR FILM THIN
startup screen متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
screen case صفحهنمایش
start up screen صفحه اغازگر
splinter screen پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
splash screen صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
smoke screen پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
smoke screen موجب تاریکی وابهام
smoke screen پرده دود
silver screen پرده سینما
silver screen سینما
side screen چادر افتاب گیر
screen update بروز دراوردن صفحه
to screen a scene در روی پرده نشان دادن
touch screen صفحه نمایش لمسی
vieming screen صفحه تلویزیون
screen font فونت یا قلم صفحه نمایش
screen generator مولد صفحه
screen generator مولد صفحه نمایش
small screen صفحهتلویزیون
flat-screen تخت
screen window پوششپنجره
screen memory خاطره پوشان
screen pass پاس کوتاه به جلو پشت سددفاعی
screen pipe لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
screen position مکان صفحه
screen print چاپتصویر
projection screen صفحهنورافکن
monitor screen صفحهنمایشگر
acoustic screen تور سیمی قابل نفوذ صدا در میکروفن
wind screen شیشه جلوی اتومبیل
viewing screen صفحه تصویر
screen size اندازه صفحه
bar screen سرند
bar screen ریچه مشبک
aluminized screen صفحه تصویر الومینیمی
split-screen صفحه نمایش دوبخشی
bar screen دریچه مشبک
split-screen صفحه نمایش تقسیم شده
split-screen صفحه تقسیم بندی شده
split-screen صفحه شکافته
split-screen صفحه شکسته
split screen صفحه نمایش دوبخشی
split screen صفحه نمایش تقسیم شده
split screen صفحه تقسیم بندی شده
split screen صفحه شکافته
split screen صفحه شکسته
bar screen غربال
split-screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
antisubmarine screen پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
full screen تمام صفحه
metallized screen صفحه تصویر الومینیمی
split screen نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد
band screen صافی مخازن
brass screen توری برنجی
full screen editing ویرایش تمام صفحه
wind screen wiper برف پاک کن
bit mapped screen pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
half tone screen صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
anti dazzle screen شیشه ضد نور
anti dazzle screen شیشه نورگیر
ansi screen control کنترل صفحه نمایش ANSI
mirror backed screen صفحه تصویر الومینیمی
bit mapped screen RA قرار گیرد
metal backed screen صفحه تصویر الومینیمی
screen saver utility برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
luminescent screen tube لامپ تصویر روشن
full screen terminal پایانه تمام صفحه
to screen one's eyes from the sun از چشمهای خود از خورشید محافظت کردن
dark trace screen صفحه تصویر تاریک
youch sensitive screen صفحه حساس به تماس
eighty column screen صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
grid زمین فوتبال
grid رشتههای درهم و برهم راه اهن و مانند ان
grid موقعیت اتومبیلها در شروع مسابقه
grid مدار شبکه
grid شبکه
grid سیخ شبکهای
grid سیخ
grid شبکه چهارخانه
grid سیم
grid d.c. جریان دائم شبکه
grid دریچه سوراخ سوراخ
grid سیخ دار کردن
grid مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid توری
grid سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid صفحه
grid کباب کردن
grid بارشته ها و میلههای درهم وبر هم مجهز کردن
grid الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
grid شبکه بندی جغرافیایی
grid plate صفحه شبکه
grid potential پتانسیل شبکه
grid pitch گام شبکه
grid number n شبکه شماره ان
grid return سیم برگشت شبکه
grid potential ولتاژ بایاس شبکه
grid pulsing ضربه گری شبکه
grid return سیم برگشت
grid resistance مقاومت شبکه
grid rectification یکسوسازی شبکه
grid rectifier یکسوساز شبکه
grid north شمال شبکه
grid noise پارازیت شبکه
grid noise نویز شبکه
grid interval فاصله خطوط شبکه
grid interval فواصل شبکه بندی نقشهای
grid lead کابل شبکه
grid lead سیم شبکه
grid leak تراوش شبکه
grid leak نشت شبکه
grid leak مقاومت نشتی شبکه
grid lines خطوط شبکه
injection grid شبکه تزریق
grid mesh حلقه شبکه
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
grid insulation ایزولاسیون شبکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com