Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
secondary storage device
دستگاه حافظه ثانوی
Other Matches
secondary storage
انباره ثانویه
secondary storage
حافظه ثانویه
secondary storage
انباره ثانوی
secondary storage medium
رسانه انباره ثانوی
storage device
دستگاه انبارش
storage device
دستگاه ذخیره
storage device
دستگاه ذخیره سازی
storage device
دستگاه انباره
storage device
انباره
mass storage device
دستگاه انبوه ذخیره
sequential storage device
دستگاه انباره ترتیبی
data storage device
دستگاه ذخیره داده
mass storage device
دستگاه تل انبارش
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
secondary
ثانویه
secondary
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
secondary
نیست
secondary
فرعی
secondary
کمکی
secondary
حاکی از زمان گذشته
secondary
ثانوی
secondary
یدکی
secondary
درجه دوم
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
secondary
که حافظه اصلی و سریع کامپیوتر
secondary
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
secondary
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
secondary
هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary productivity
فراوردگی دومین
secondary cell
پیل باتری
secondary processes
فرایندهای ثانوی
secondary qualities
صفات ثانوی
secondary reinforcer
تقویت کننده ثانوی
secondary port
station secondary
secondary position
موضع فرعی
secondary port
subordinatestation : syn
secondary port
,
secondary port
بندر فرعی
secondary planet
ماه
secondary planet
اقمار
secondary planet
انگل قمر
secondary planet
ملتزم
secondary planet
پیرو
secondary reward
پاداش ثانوی
secondary road
جاده درجه دو
secondary wire
سیم خروجی
secondary winding
سیم پیچ خروجی
secondary winding
سیم پیچ ثانویه
secondary treatment
تصفیه دومین
secondary planet
همراه
secondary stresses
تنشهای درجه دوم
secondary stress
خستگی فرعی
secondary position
موضع یدکی
secondary treatment
پاکسازی دومین
secondary standard
استاندارد ثانویه
secondary stairs
پلکان فرعی
secondary soil
خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
secondary sewers
لولههای فرعی فاضلاب
secondary road
جاده فرعی یا درجه 2
secondary plan
طرح ثانوی
secondary item
کالای تدارکاتی فرعی
secondary battery
باتری بارشدنی
secondary beam
تیرک
secondary carbon
کربن 2 درجه
secondary carbon
کربن نوع دوم
secondary coil
پیچک ثانوی
secondary cone
برج هدایت یدکی ناو
secondary consumers
مصرف کنندگان دومین
secondary costs
هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
secondary unit
واحد فرعی
secondary battery
پیل باتری
secondary armament
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary gain
بهره ثانوی بیماری
of secondary importance
از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
of secondary importance
کمترمهم
secondary airflow
جریان هوای فرعی
secondary alcohol
الکل 2 درجه
secondary alcohol
الکل نوع دوم
secondary amine
امین 2 درجه
secondary amine
امین نوع دوم
secondary current
جریان خروجی
secondary drive
سائق ثانوی
secondary education
اموزش متوسطه
secondary key
کلید ثانویه
secondary landing
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
secondary markets
بازارهای ثانوی
secondary markets
بازارهای فرعی
secondary memory
حافظه ثانویه
secondary motivation
انگیزش ثانوی
secondary nozzle
نازل ثانویه
secondary item
اقلام فرعی تدارکاتی
secondary inhibitor
بازدارنده ثانوی
secondary hydrogen
هیدروژن درجه دوم
secondary effects
اثرات ثانوی
secondary elaboration
بسط ثانوی
secondary electron
الکترون ثانوی
secondary emission
صدور ثانوی
secondary evidence
ادله درجه دوم
secondary evidence
ادله فاقداعتبار زیاد
secondary function
کارکرد ثانوی
secondary hydrogen
هیدروژن 2 درجه
secondary obligation
تعهدات ثانویه
secondary inlet
دومینوردی
secondary schools
دبیرستان
secondary channel
دومینجهت
secondary effect
اثر جانبی
secondary effects
آثار جانبی
secondary mirror
دومینآینه
secondary reflector
منعکسکنندهثانوی
secondary root
دومینریشه
secondary action
انجام عملیاتیجهتموثرترکردنیکاعتصاب
secondary modern
نوعیمدرسهکهتاچندیپیشدربریتانیارایجبود
secondary school
دبیرستان
secondary effects
اثرهای جانبی
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary picketing
کشاندناعتصاببهبیرونکارخانهیاشرکت
secondary effect
نتیجه جانبی
secondary effect
اثر فرعی
secondary great circle
دایره عظیمه ثانویه
secondary structure of portein
ساختار دوم پروتئین
secondary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی ثانوی
secondary emission ratio
شدت صدور ثانوی
secondary emission characteristic
مشخصه صدور ثانوی
secondary projection area
منطقه فرافکنی ثانوی
secondary electron emission
پیل ثانویه الکترون
secondary sex characteristics
ویژگیهای جنسی ثانوی
secondary consumers: insectivores
دومینمصرفکننده
secondary consumers: carnivores
دومینمصرفکننده
secondary marshalling track
دومینراهباریکه
device
دستگاه اسباب وسیله
device
خارضامن
device
عامل
device
ضامن
device
وسیله
device
ابزار
device
حیله
device name
نام دستگاه
device
PRN برای پورت چاپگر
device
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device
اسباب
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
چاشنی
device
الت
device
تجهیزات
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
وسیله جانبی
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
اپارات
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
v , device
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
I/O device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
device
شعار دستگاه
device
اختراع
device
تمهید
device
شیوه
device
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
دستگاه
device
ماشین یا وسیله کارا
device
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
فزاره
passive device
دستگاه منفعل
peripheral device
دستگاه جنبی
overload device
فیوز گرمایی
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
gripping device
متعلقات گیره و بست
picking device
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device
بسیار درست
firing device
ماسوره
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device
وسیله احتراق
illuminating device
تجهیزات روشنایی
overcurrent device
دستگاه حفافت
output device
دستگاه خروجی
nonohmic device
دستگاه غیر اهمی
microcoding device
دستگاه ریزبرنامه نویسی
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
MCI device
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
mapping device
دستگاه نگاشت
logic device
دستگاه منطقی
input device
دستگاه ورودی
point device
کاملا راست
point device
بی عیب
pointing device
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
timing device
ساعتی
timing device
وسیله
warning device
وسیلههشدار
locking device
ابزار
synchronous device
دستگاه همزمان
synchronous device
دستگاه همگام
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
send only device
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
sequential device
دستگاه ترتیبی
symbolic device
دستگاه سمبلیک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com