English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
section of a follicle: star anise قسمتهایمختلفبرگه
Other Matches
star anise بادیان ختایی
anise بادیان رومی انیسون
follicle کیسه یا غده وچک ترشحی یا دفعی
follicle برگه
hair follicle پیاز مو
graafian follicle کیسه گراف
star انجم
all star تیم تمام ستاره
star ستاره
star نشان ستاره اختر
star کوکب
star نجم
star باستاره زینت کردن
all-star تیم تمام ستاره
star ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star نوعی قایق دونفره
d. star ستاره جفتی
five star افسر پنج ستارهای
two star سرلشکر
co-star همبازیگر
co-star نقش مشترک داشتن
co-star همبازیگری کردن
co-star همبازی
two star دریا دار
two star دوستارهای
radio star اختر رادیو
star nebula ابری ستارهای
day star ستاره بامداد
multiple star ستاره چندگانه
neutron star ستاره نوترونی
day star خورشید
morning star ستاره بامدادی
morning star زهره
north star ستاره قطبی
morning star ستاره صبح
north star ستاره شمالی
star cloud سحابی ستارهای
star cloud ابری ستارهای
north star جدی
proto star پیش ستاره
pulsating star ستاره ضربان دار
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
pulsating star ستاره تپنده
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
moring star زهره
moring star شباهنگ
interconnected star اتصال زیگزاگی
evening star زهره
giant star ستاره بزرگ و درخشان
gaint star ستاره غول
evening star مشتری
fixed star ستاره ثابت
evening star برجیس
evening star ستاره شامگاهی
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
evening star ناهید
moring star ستاره صبح ناهید
moring star ستاره بامداد
jet star نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
double star دوتایی
fixed star ثوابت
double star دوگانه
dwarf star ستاره کوتوله
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
evening star عطارد
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
star circuit مدار ستارهای
star chart نقشه ستارگان
star chamber جابرانه وسری
star chamber دادگاه عالی مدنی وجنایی
star catalogue فهرست ستارگان
star bit بیت ستاره
star washer واشر ستاره ای
star voltage ولتاژ ستاره
star turn موضوع مهم وقابل توجه
the north star ستاره قطبی یا شمالی
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
star-studded فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
star sign علامتزودیاک
rising star آیندهدار باآتیه
film star ستارهیکفیلم- سوپراستار
star facet (8) تراشستارهای
star diagonal ستارهمورب
Star Wars جنگ فضایی
star turn ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star thistle قنطوریون ستارهای گل توری
star spangled مزین به ستاره
star grass هر نوع گیاه گل ستارهای
star globe ستاره یاب کروی
star finder ستاره یاب
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
star crossed دارای ستاره نحس
star crossed بدشانس
star connection اتصال ستاره
star connection اتصال ستارهای
star handle دستگیره گردان
star spangled ستاره نشان
star shell گلوله منور
star shell گلوله نورافشان
star sapphire یاقوت کبود درخشان
star program بدون خطا اجرا شود
star program برنامه کامل
star of bethlehem عیسی
star of bethlehem ستاره بیت اللحم
star network شبکه ستارهای
star nebula سحابی ستارهای
shooting star ستاره ثاقب
Pole Star Polaris
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
falling star تیرشهاب
campaign star نشان جنگی ستاره
shooting star شهاب ثاقب
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
falling star شخانه
falling star تیر شهاب
binary star دوتایی
shooting star تیرشهاب
falling star ثاقب
falling star حجر سماوی
Pole Star ستاره قطبی
Pole Star جدی
blazing star ستاره دنباله دار
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
falling star شهاب
open star cluster خوشه باز ستارهای
heliacal setting of a star افول نمودارستاره پیش ازخورشید
Guernsey Star-of-Bethlehem سیر ناپل
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
bronze star medal مدال ستاره برنز
bronze service star نشان خدمت برنزی
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
star delta switch کلید ستاره مثلث
heliacal rising of a star طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
born under an unlucky star بد اختر
hitch one's wagon to a star <idiom> دنبال هدف رفتن
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
section شعبه
t section پروفیل " T "
t section عضو " T "
section بره
section نیمرخ
section بخش
section دسته
section برشگاه
section گروه دایره
section قسمت قسمت کردن برش دادن
section بخش قسمت
section قطعه
section قسمت
section جوخه
section رسد
section out شکستن موج بطور ناهموار
section برش
section مقطع
section رسدتوپخانه
section قبضه توپ
section رسددریایی یا هوایی
z section پروفیل "زد"
section بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
air section رسد هوایی
aircraft section قسمت هواپیمایی
advance section قسمت جلویی
aircraft section رسدهواپیمایی
advance section قسمت مقدم در منطقه مواصلات
accessory of section قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
black section گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
section of a raspberry قسمتهایمختلفتمشک
project section بخش تهیه طرحها
cross-section سطح متقاطع
wallet section قسمتکیفپول
rail section بخشریل
butt section قسمتهدف
section of a walnut قسمتهایمختلفگردو
section of a strawberry قسمتهایمختلفتوتفرنگی
section of a log قسمتهایمختلفکندهدرخت
section of a hazelnut قسمتهایمختلففندوق
section of a bulb قسمتهایمختلفپیاز
sagittal section قسمتهایزیرشکم
dining section قسمتغذاخوری
flotation section بخششناور
honeycomb section شانهعسل
main section قسمتاصلی
pipe section قسمتلوله
working section قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
standard section پروفیل استاندارد
trenched section زیرگاه صندوقهای
structural section مقطع سازهای
longitudinal section برش طولی
transition section مقطع تبدیل
transversal section برش عرضی
transverse section مقطع عرضی
transverse section برش متقاطع
trenched section فرم صندوقهای تو گود
trough section مقطع ناودانی
weaving section منطقه تقاطع
weaving section منطقه همبری
tip section قسمتنوک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com