English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
section of a pome fruit: apple قسمتهایمختلفمیوههایکرویشکل
Other Matches
section of a stone fruit: peach قسمتهایمختلفمیوههایهستهدار
pome سیب
pome میوه سیبی گلوله یا کره
principal types of pome انواععمدهمیوههایکروی
fruit میوه
fruit ثمر
fruit فرزند میوه دادن
fruit فایده
fruit سود
fruit بر
fruit میوه
myrobalan fruit شیر امله
to bear fruit باریا میوه دادن
stone fruit میوه هسته دار
stone fruit میوه الویی
fruit machine جک پات
fruit machines جک پات
passion fruit میوهی گل ساعت
key fruit نگین
fruit wall چفته
dried fruit میوه خشک کرده
dried fruit خشکبار
early fruit میوه پیش رس یا زودرس
fruit bat خفاش میوه خوارنواحی گرمسیر
fruit clipper کشتی سریع میوه بر
fruit of the womb میوه رحم
fruit of the womb میوه دل
fruit pulp گوشت میوه
fruit sugar fructose=
fruit fly کرم میوه
fruit flies کرم میوه
fruit branch شاخهمیوه
fruit vegetables صیفیجات
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
fruit juice آب میوه
Do you have any fresh fruit? آیا میوه تازه دارید؟
kiwi fruit میوهکیوی
fruit cocktail میوهایکهپیشازغذاخوردهشود
citrus fruit آبمیوهها
fruit-cake کیک میوه ایی
fruit-wall چفته
fruit salad سالاد میوه
forbidden fruit چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
that fruit packs easily ان میوه را باسانی میتوان توی فرف یا حلبی ریخت
fruit-picking ladder نردبانمیوهچینی
To pick flowers(fruit). گل ؟(میوه ) چیدن
Please pass round the fruit . لطفا" میوه را دور بگردانید
Fruit -bearing (prlific) tree. درخت باردار ( بارآور )
A reounding slap ; Juicy fruit. سیلی آبدار :میوه آبدار
fresh water ; fruit juice. آب شیرین (تازه )؛آب میوه
principal types of tropical fruit انواععمدهمیوههایگرمسیری
principal types of stone fruit انواععمدهمیوههایهستهدار
principal types of citrus fruit انواععمدهمرکبات
Fresh flowers (fruit,eggs,milk). گل ( میوه ،تخم مر غ ،شیر )تازه
apple نوعی ریزکامپیوتر که توسط شرکت کامپیوتری APPLEساخته شده است
apple ii اپل دو
apple سیب دادن
apple میوهء سیب دادن
apple مردمک چشم
apple یکی ازبزرگترین سازندگان ریزکامپیوتر در جهان
apple سیب
apple چیز عزیزو پربها
To turn (apple)to someone. به کسی رو آوردن ( متوسل شدن )
adams apple جوزک
apple juice آب سیب
sour apple ضربهای که میلههای 5 و01 را باقی میگذارد
apple pie پای سیب
shaped like an apple بشکل سیب
to peel an apple پوست سیبی را گرفتن
candy apple سیب با ژلاتین پوشیده شده
eating apple سیب خوردنی
apple dumpling شیرینی پخته شده با سیب درونش [آشپزی]
a crunchy apple سیبی برشته و ترد
sugar-apple سیتافال هندی
Adam's apple سیب آدم
love apple گوجه فرنگی
pine apple اناناس
pine apple عین الناس
pine apple قشطه بمب
the pulp of an apple گوشت سیب
toffee apple سیبیکهبالایهسختونازکتافیپوشیدهشدهباشد
oak apple مازو
gall apple مازو
crab apple سیب صحرایی
adams apple بر امدگی گلو
adams apple سیب حضرت ادم
Adam's apple جلو آمدگی حنجره در جلو گردن
the apple of one's eye <idiom> سوگلی بودن
the apple of one's eye <idiom> نور چشم
fir apple چلغوزه
polish the apple <idiom> خود شیرینی کردن ،لعاب دادن به کسی
flat apple گوی بولینگ خارج از بازی
sugar apple سیب دارچینی
apple works اپل ورکس
apple tree درخت سیب
apple talk اپل تاک
apple share اپل شر
apple of the eye محبوب نوردیده
apple jack عرق سیب
Apple Key کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
Apple Mac مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
apple peel پوست سیب
apple pascal یک زبان برنامه نویسی سطح بالا مخصوص استفاده درخانواده
apple of the eye چیز پریها
apple macintosh acintosh
sugar apple سفرجل هندی
apple of the eye مردمک چشم
the pulp of an apple مغز سیب
thorn apple تاتوره خاردار
apple computer کامپیوتر اپل
apple core تخمدان سیب
egg apple بادنجان
the apple of one's eye <idiom> عزیز دردانه
fir apple جوزصنوبر
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
Apple file exchange برنامه نرم افزاری که روی کامپیوتر Macintosh Apple اجرا میشود و اجازه خواندن دیسک از PC را میدهد
dutch apple pie پای سیب هلندی
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
oak apple or gall مازو
Apple Computer Corporation شرکتی که کامپیوترهایی مانند II Apple
Apple Computer Corporation Lisa Apple و در این اواخر Apple Macintosh را ایجاد کرده است
To pick an apple off the tree. سیبی را از درخت کندن [چیدن] .
apple desktop bus باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند
Apple filing protocol روش ذخیره سازی فایل ها روی سرور شبکه که از طریق یک کامپیوتر Macintosh Apple قابل دستیابی است
apple desktop bus گذر رومیزی اپل
To eat an apple with the skin. سیب را با پوست خوردن
apple ring fender دفرای حلقوی
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> غذای خوب طبیب را فراری می دهد.
The apple does not fall far from the tree. <proverb> درست شبیه پدر.
Put the apple in the juicer. سیب را در آب میوه گیر بگزارید.
apple beignets [American English] قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
Shipshape . In apple pie order. مرتب ومنظم
A rotten apple in jures its companions. <proverb> یک سیب گندیده هم جواران خود را لکه دار مى کند.
The rotten apple injures its neigbours. <proverb> یک سیب فاسد ,سیبهاى اطرافش را خراب مى کند.
toffie apple [British English] سیب با ژلاتین پوشیده شده
apple fritters [British English] قاچ سیب درخمیر سرخ شده [یک نوع شیرینی]
Millions saw the apple fall, but Newton was the one who asked why? میلیون ها نفر به زمین افتادن سیب را دیده بودند اما فقط نیوتون پرسید چرا؟
section نیمرخ
z section پروفیل "زد"
section بره
section out شکستن موج بطور ناهموار
section بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
t section پروفیل " T "
t section عضو " T "
section رسدتوپخانه
section شعبه
section بخش
section قبضه توپ
section رسددریایی یا هوایی
section رسد
section جوخه
section بخش قسمت
section قسمت
section قسمت قسمت کردن برش دادن
section برش
section مقطع
section گروه دایره
section قطعه
section برشگاه
section دسته
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
trenched section فرم صندوقهای تو گود
trough section مقطع ناودانی
built up section مقاطع مرکب
trenched section زیرگاه صندوقهای
weaving section منطقه تقاطع
longitudinal section برش طولی
build up section مقاطع مرکب
ground section بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
transition section مقطع تبدیل
transversal section برش عرضی
transverse section مقطع عرضی
transverse section برش متقاطع
in the non-smoking section در قسمت غیر سیگاری ها
weaving section منطقه همبری
wallet section قسمتکیفپول
tip section قسمتنوک
section of a walnut قسمتهایمختلفگردو
section of a strawberry قسمتهایمختلفتوتفرنگی
rail section بخشریل
sagittal section قسمتهایزیرشکم
section of a bulb قسمتهایمختلفپیاز
section of a hazelnut قسمتهایمختلففندوق
black section گروهیغیراداریدرداخلیکحزبسیاسیکهمدافعحقوقسیاهپوستاناست
section of a raspberry قسمتهایمختلفتمشک
pipe section قسمتلوله
wing section بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
working section قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
radio section بخشرادیو
butt section قسمتهدف
dining section قسمتغذاخوری
flotation section بخششناور
honeycomb section شانهعسل
main section قسمتاصلی
section of a log قسمتهایمختلفکندهدرخت
oblique section برش اریب
full section برش کامل
accessory of section قسمتی از موتور که متعلقات روی ان نصب شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com