Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
segment score number
بخششمارهامتیاز
Other Matches
segment
بند حلقه
segment
1-
segment
تیغه جابجاگر
segment
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment
مقطع
segment
حلقه بند
segment
بخش
segment
قطعه
segment
اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge
segment
از تعبیر جدا شده است
segment
قسمت
segment
قطعه قطعه کردن
segment
بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
segment
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
segment
فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
muscle segment
بخشماهیچهای
line segment
پاره خط
line segment
قطعه خط
overlay segment
قطعه جایگذاشت
program segment
قطعه برنامه
root segment
بخش اصلی
root segment
قطعه ریشهای
abdominal segment
مقطعشکمی
resident segment
قطعه مقیم
multi segment magnetron
ماگنترون با اند چند تیغهای
segment's of an insect's body
حلقه هایابندهای تن حشره
to keep score
حساب
t score
نمره T
score
خط
score out
خط زدن
score it under
زیر ان خط بکشید
on this score
از این بابت
on this score
از این حیث
score
نشان
to keep score
بازی رانگاهداشتن
score
شیار
What is the score?
چند به چندیم ؟ ( امتیاز شما ری در بازی )
To keep the score.
حساب امتیاز رانگاهداشتن
He knows the score .
سرش توی حساب است
He knows the score .
سرخوردن ( واخوردگی ویأس )
score
بریدگی
score
نشان معدل
score
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score
نمره اوردن
to know the score
<idiom>
سری توی حساب داشتن
score
خط زدن
score
گرم کردن اسب ثبت حرکات
score
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
score
پیروزی
score
حساب
score
چوب خط نمره
score
مارک
score
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score
حساب کردن بحساب اوردن
score
خط افتادن
what is the score
حساب برد و باخت چقدراست
score
پوان اوردن
score
تحقیر کردن ثبت کردن
what is the score
هر کدام چند بازی داریم
score
نمره
score
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score
امتیاز
perfect score
امتیاز کامل
predicted score
نمره پیش بینی شده
percentile score
نمره صدکی
evaluation score
نمره ازمایش
gain score
نمره افزوده
gross score
نمره خام
graphic score
نمره نگارهای
grade score
نمره کلاسی
score keeper
منشی
lie score
نمره دروغگویی
main score
نمره اصلی
normalized score
نمره هنجار شده
evaluation score
نمره ارزیابی
observed score
نمره مشاهده شده
on the score of neglect
بعنوان غفلت ازاین بابت
on the score of neglect
ازاین حیث
error score
نمره خطا
deviation score
نمره انحراف
derived score
نمره اشتقاقی
corrected score
نمره اصلاح شده
composite score
نمره مرکب
ipsative score
نمره نسبی
raw score
نمره خام
real score
نمره واقعی
three score and ten
هفتاد
total score
نمره کامل
transmuted score
نمره تبدیل شده
true score
نمره حقیقی
unweighted score
نمره غیروزنی
weighted score
نمره وزنی
score-console
صفحهنمایشامتیاز
To score points.
امتیاز آوردن ( ورزش )
He told us what the score was.
جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
To score a goal .
گل زدن ( درفوتبال وغیره )
settle a score with someone
<idiom>
عین چیزی را به کسی پس دادن
to score with a girl
<idiom>
موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری
[اصطلاح روزمره]
test score
نمره ازمون
stanine score
نمره نه بخشی
standardized score
نمره بهنجار شده
run up a score
قرض بهم رساندن
score a person
از کسی پیش بردن
time score
نمره زمانی
score a person
بر کسی پیش دستی کردن
score off a person
از کسی پیش بردن
score off a person
بر کسی پیش دستی کردن
score out that word
ان واژه را خط بزنید
score out that word
روی ان واژه خط بکشید
score sheet
برگ امتیاز
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
sigma score
نمره معیار
standard score
نمره معیار
box score
جدول امتیازها
box score
حساب بازی
blind score
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
accuracy score
نمره دقت
box score
نتیجه برد وباخت بازی
additional score
نمره اضافی
army standard score
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
sweeping score line
خطکمکنندهامتیاز
foot score line
خط امتیاز انتهایی
annual average score
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
hog score line
خطامتیازپایانی
I know my job ( stuff ). Iknow the score ( ropes ) .
درکارم واردهستم
to do a number on somebody
<idiom>
سر کسی کلاه گذاشتن
[اصطلاح روزمره]
he is not of our number
از ما نیست
E number
شمارهاروپایی
number
رقم
without number
بیشمار
number
شماره
to take after number one
به فکر خود بودن.
to take after number one
در فکر خویش بودن
whole number
عدد صحیح
number three
شماره3
number two
شماره2
number
پردازنده خاص برای محاسبات سریع
whole number
عدد صحیح
[ریاضی]
number
عدد
number
شماره
number
رقم
[ریاضی]
number one
<idiom>
برای دل خودش
number
نمره شمردن
number
شماره بازیگر
number
نمره دادن به
She looks after number one . she does herself well .
نمیگذارد برای خودش بد بگذرد.
number
بالغ شدن بر
number
تعداد
the t. number
شماره کل
There is no such number.
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
number one
دست اول
number one
خیلی خوب
whole number
integer=
number one
درجه یک
number one
خودم
even number
عدد زوج
[ریاضی]
number e
عدد نپر
[ریاضی]
number one
خودشخص
number
انجام محاسبات سریع
number e
عدد
[ ایی ]
[حرف لاتین]
[ریاضی]
number
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب
number
قرار دادن طرح در متن
by the number
اجرای فرمان با شماره
by the number
با شماره بشمارید
number
عدد نوشته شده
number
بیان کیفیت
number
مجموعه مقادیر مجاز
number
[of something]
تعداد
[عده]
[چیزهایی]
number
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا
much number
عدد ماخ
to the number of 0
بقدر هفتاد
number
عدد
viscosity number
عدد گرانروی
wave number
عدد موج
registration number
شماره نقطه ثبت تیر
to take care of number one
در فکر خویش بودن از خودتوجه گردن
transport number
عدد انتقال
registration number
تعداد دفعات ثبت تیر
to overcomein number
بیشتر بودن از
requisition number
شماره درخواست
they exceeded us in number
شماره انها از شماره مابیشتر بود
reynold's number
عدد رینولدز
number plates
پلاک علائم مشخصه
number plates
پلاک شماره
number plate
پلاک علائم مشخصه
number plate
پلاک شماره
telephone number
شماره تلفن
self checking number
عدد خودرس
sequence number
شماره ترتیب
sequence number
شماره ترتیب توالی
service number
شماره خدمتی پرسنل
irrational number
عدد گنگ
back number
شماره کهنه
back number
چیز کهنه
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
reynolds number
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
account number
شماره حساب
accession number
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
accession number
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
saponification number
عدد صابونی شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com