Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
selection board
هیات گزینش
Other Matches
selection
گزینش
selection
عمل یا فرآیند انتخاب
selection
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selection
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
selection
دسته یا هیات انتخاب شده
self selection
انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
selection
انتخاب
selection
گزین
project selection
گزینش طرح
natural selection
انتخاب طبیعی
route selection
انتخاب مسیر
random selection
گزینش تصادفی
project selection
انتخاب پروژه
personnel selection
کارمند گزینی
natural selection
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
selection check
مقابله گزینش
selection method
روش گزینش
selection of position
انتخاب موضع
vocational selection
گزینش شغلی
selection sort
جور کردن گزینشی
selection sort
مرتب کردن گزینشی
selection structure
ساختار گزینشی
selection switch
گزینه
selection switch
گزینه انتخاب
social selection
انتخاب اجتماعی
faulty selection
انتخاب غلط
impluse selection
انتخاب ایمپولز
direct selection
انتخاب مستقیم
item selection
پرسش گزینی
selection ratio
نسبت گزینش
selection ratio
بهر گزینش
selection rules
قواعد گزینش
function selection switch
سوویچانتخابردیاب
colour selection filter
فیلترجداکنندهرنگ
to board out
بیرون ازخانه خود غذاخوردن
across the board
شامل تمام طبقات
board
سوار
to go on board
سوارکشتی شدن
i got it over board
انرادرکشتی اوردم
with whom do you board
پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
go by the board
از ناو پرت شدن
To get on board.
سوار کشتی شدن
i/o board
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
by the board
از طرف پهلوی ناو
across the board
یکسره
across the board
سرجمع
board
هیئت ژوری
board
هیئت کمیسیون
board
تخته حاوی نقشه
board
اغذیه
board
شدن
board
غذای روی میز
board
صفحه یامیز شطرنج
board
سکوی شیرجه
board
هیات
board
منزل کردن
board
پانسیون شدن
over the board
بازی شطرنج حضوری
board
تخته
board
تابلو
board
تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board
میز غذا
board
میزشوریادادگاه
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board
سوارشدن بکنارکشتی امدن
board
تخته پوش کردن
board
روکش کردن
board
تابلوی امتیازات
board
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board
صفحه مدار
board
وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
مقوا
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
کشتی
above board
بی حیله
board
برد
board
جلد کردن تخته
above board
به طور آشکار
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
particle board
نوتخته
sliding board
سراشیبی
side board
میز پا دیواری
status board
تابلوی نشان دهنده وضعیت
ouija board
لوح احضار
side board
میز قفسه دار
switch board
تابلوی برق
switch board
صفحه تقسیم برق
story board
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
straw board
مقوای ضخیم
status board
تابلوی وضعیت
spotting board
طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
side board
میز کناری
string board
تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
switch board
صفحه کلید برق یاتلفن
pack board
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
paddle board
تخته شنا
spring board
تخته شیرجه
splash board
سپر پاشنه قایق
panel board
تابلوی برق
playing the board
بازی بر صفحه
sliding board
سرسره
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
status board
تابلو وضعیت
side board
میز دم دستی
shoulder board
پیش فنگ
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
range board
میز تنظیم مسافت
programmer board
برد برنامه ریز
press board
مقوای فشرده
populated board
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board
صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board
پلاتینگ برد
playing the board
بازی فی نفسه
pit board
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
running board
تخته رکاب اتومبیل
scaffold board
تخته زیر پا
shoe board
علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
particle board
تخته خرده چوب
runing board
رکاب
paste board
مقوا
seguin board
تخته سگن
sea board
خط ساحلی
sea board
دریاکنار
sea board
کناردریا
sea board
کناره دریا
scale board
تخته نازک
paste board
کارت
to board a flight
سوار هواپیما شدن
[برای پرواز به مقصدی]
for full board
برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board
برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board
برای نیم پانسیون
for full board
برای تمام پانسیون
To sweep the board .
کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane.
سوار هواپیما شدن
sandwich board
آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board
میزاتو
half board
هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board
هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board
آبچکانفرفشوئی
chopping board
تختهسبزیو گوشت
board meeting
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
board and lodging
غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board
تختهحملونقل
skirting board
تختهپارچهای
managing board
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board and lodging
خوابگاه با پذیرایی غذا
[در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board
لب بام
clap-board
[تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
board weave
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board
کمیته حاکمه
board of managers
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
board of management
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
route board
تختهتعیینمسیر
pressing board
تختهفشرده
placard board
تختهپلاکارد
wash board
تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board
تخته رختشویی
wall board
تخته برای چوبکاری دیوار
valley board
اب رو درهای
unpopulated board
تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board
کف پله
top board
میز نخست شطرنج
to fall over board
ازکشتی پرت شدن
tilting board
صفحه کج شونده
three ply board
تخته سه لا
thin board
لا
terminal board
تخته ترمینال
terminal board
تخته کلم
terminal board
محوراتصال سیمها
terminal board
تخته اتصال سیم
tea board
سینی
takeoff board
تخته پرش طول
weather board
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
weather board
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
louvre-board
سکویروزنهدار
lighting board
تختهروشنایی
front board
مقوایجلویی
board insulation
عایقتختهای
backing board
تختهپشتیبان
back board
جلدپشتی
alighting board
تختهتراز
emery board
سوهان ناخن
diving board
دایو
diving board
تخته پرش
diving board
تختهی شیرجه
bread-board
تختهی آمادهی مدار سازی
bread-board
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board
تختهی نان بری
bread-board
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
board games
بازی روی تخته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com