Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
senior high school
مدرسه متوسطه
Other Matches
high school
دبیرستان
high school
مدرسه متوسطه دبیرستان
junior high school
دبیرستان مقدماتی
They dont recognize your high-school diploma here.
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
senior
بالاتر بالارتبه
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
ارشد
senior
مهتر
senior
بزرگتر
senior
تنیس باز سالمند
senior
قدیمی
senior citizen
پیرانسال
senior officer
افسر ارشد
senior citizen
بازنشسته
senior citizen
شهروند سالخورده
senior members
اعضای بالارتبه یا ارشد
senior officer
ارشدترین افسران
senior citizens
شهروند سالخورده
senior citizens
بازنشسته
senior officers
افسران ارشدیا بالارتبه
senior citizens
پیرانسال
he is years senior to me
اودوسال ازمن بزرگتریاجلوتراست
senior technical college
دانشگاه فناوری
senior master sergeant
سرگروهبان
senior officer afloat
ارشدترین افسر حاضر در ناو
senior chief petty officer
ناوبان یکم
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school
درس خواندن
first school
پایهدبسبان
to go to school
باموزشگاه رفتن
go to school
خواننده میله نوری
the school is out
مدرسه تعطیل است
first school
-مخصوصبچههایبین5تا9سال
school
مرکز اموزش نظامی
school
تربیت اسب
school
جماعت
school
دسته
school
مکتب
school
تحصیل در مدرسه
school
رام کردن وعادت دادن
school
تدریس درمدرسه
school
پیروان یک مکتب اموزشگاه
school
بمدرسه فرستادن درس دادن
school
تادیب یا تربیت کردن
school
جماعت همفکر
school
دانشکده
school
دبیرستان
school
مکتب دبستان
school
گروه
school
دسته ماهی
school
مدرسه
school
اموزشگاه
school
مکتب علمی یافلسفی
school
گروه پرندگان
school
تربیب کردن
school
مکتب نحله
Sunday School
مدرسهی یکشنبه
private school
اموزشگاه خصوصی
private school
مدرسه ملی
night school
اموزشگاه شبانه
trade school
مدرسه حرفهای
secondery school
مدرسه متوسطه
preparatory school
اموزشگاه امادگی
school zone
قلمرومدرسه
school psychologist
روانشناس اموزشگاهی
school phobia
مدرسه هراسی
school pence
پول هفتگی اموزشگاه
school of tecnology
مدرسه عالی فنی
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
nursery school
مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery school
کودکستان
school psychology
روانشناسی اموزشگاهی
school readiness
امادگی ورود به مدرسه
school slang
اصطلاح ویژه اموزشگاه
business school
مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
boarding school
اموزشگاه شبانه روزی
school friend
دوستمدرسهای
driving school
آموزشگاهرانندگی
graduate school
دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
secondery school
دبیرستان
school year
سال تحصیلی
school teacher
اموزگار
infant school
کودکستان
public school
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
summer school
مدرسه تابستانی
old school tie
سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
day school
مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
day school
مدرسهی روزانه
zurich school
مکتب زوریخ
wurzburg school
مکتب وورتسبورگ
vocational school
اموزشگاه حرفهای
vienna school
مکتب وین
special school
اموزشگاه استثنایی
technical school
اموزشگاه فنی
technical school
مدرسه فنی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
theological school
مدرسه علوم دینی
training school
کاراموزگاه
training school
اموزشگاه حرفهای
to leave school
ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school
ترک تحصیل کردن
pre-school
شیرخوارگاه
pre-school
مهدکودک
summer school
کلاس تابستانی
association school
مکتب تداعی
foundation school
اموزشگاه موقوف
grade school
مدرسه ابتدایی
grammar school
مدرسه ابتدایی
austrian school
یزر و بوهم باورک
austrian school
مکتب اتریشی
banking school
مکتب بانکداری
school age
سالهای تحصیل
school age
سن مدرسه
finshing school
مدرسه تکمیلی دختران
school age
سن آغاز تحصیل
prep school
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school
پیش دبستانی
pre-school
وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
hedge school
اموزشگاه پست
hedge school
مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
to leave school
ازتحصیل دست کشیدن
reform school
مدرسه تهذیب اخلاقی
one of the sunni school
Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
normal school
دارالمعلمین
normal school
دانش سرا
nongraded school
اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school
مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
neoclassical school
مکتب نئوکلاسیک
nancy school
مکتب نانسی
school truancy
مدرسه گریزی
one of the sunni school
شافعی مذهب شافعی
orthodox school
مکتب کلاسیک
orthodox school
مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
reform school
دارالتادیب نوجوانان
roman school
مکتب رفائیل
raphael school
مکتب رفائیل
ragged school
اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school
مدیر اموزشگاه
preliminary school
مدرسه ابتدائی
parochial school
اموزشگاه کلیسایی
parochial school
مدرسه وابسته به کلیسای بخش
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school
مکتب پولی
kailyard school
مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
school of law
دانشکده حقوق
leipzig school
مکتب لایپزیک
liberal school
مکتب ازادی اقتصادی
mixed school
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
mathematical school
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school
مکتب ریاضی
maternal school
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school
کودکستان
manchester school
مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school
مکتب منچستر
liberal school
مکتب اقتصادی کلاسیک
school fellow
هم شاگردی
resident school
مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
elementary school
دبستان
drop out (of school)
<idiom>
ترک مدرسه
school neurosis
روان رنجوری اموزشگاهی
school miss
دخترکم رو یانا ازموده
school figures
حرکات اسب
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate
هم شاگردی
school mate
هم مدرسه
school fellow
هم مدرسه
school fee
ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out
ترک تحصیل کرده
It is some distance to the school .
تا مدرسه فاصله زیاد است
school drop out
افت تحصیلی
school-leaver
کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
The last school day.
آخرین روز مدرسه
secondary school
دبیرستان
junior school
دوره اول دبیرستان
middle school
دبیرستان
comprehensive school
اموزشگاه جامع
Since I left school.
ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
primary school
دبستان
school report
گزارش اموزشگاه
school doctor
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
school divine
اموزگارالهیات
Glasgow School
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school counselor
مشاور مدرسه
school center
مرکز اموزش
to enrol somebody at a school
کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to be moved to another school
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
salpetriere school
مکتب سالپتریر
school divine
طلبه
to be excused
[from work or school]
معاف بودن
[از کار یا مدرسه]
The boy is fresh from school.
پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
school age children
کودکان واجب التعلیم
go to the school of hard knocks
<idiom>
در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks
<idiom>
نخوانده ملا شدن
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
school of hard knocks
<idiom>
تجربه عادی از زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com