English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (2 milliseconds)
English Persian
separate estate اموال شخصی زن
Other Matches
separate یکان مستقل
separate مستقل
separate متارکه انفصال
separate تفکیک کردن
separate جداگانه
separate سواکردن
separate استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separate علیحده اختصاصی
separate سوا
separate جدا
separate تقسیم کردن
separate جدا کردن
separate مجزا جدا جدا کردن
separate جدا شدن
separate حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate مفارقت دوری
keep these separate from those. اینها را از آنها جدا نگاهدار
separate تجزیه
separate جدایی تفکیک
separate سواکردن تجزیه کردن
separate مجزا کردن
separate جدا ازهم
separate loading مهمات مجزا
That is a separate question. این جدا از موضوع بحث ما است.
That is a separate question. این یک موضوع جدایی است.
separate sewer شبکه مجزا
separate opinion رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
separate opinion رای جداگانه
separate maintenance نفقه زنی که جدا از شوهرزندگی میکند
separate loading مجزا پرشونده
separate company گروهان مستقل
separate brigade تیپ مستقل
separate battery اتشبار مستقل
separate ammunition مهمات مجزا
separate battalion گردان مستقل
separate the good ones from the bad ones. خوبها رااز بدها جداکردن
Cut the cake into three separate parts. کیک را به سه قسمت جدا ببرید
one third of estate ثلث ترکه
third estate عوام
estate at will اجاره مشروط
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
one third of estate ثلث
estate دارائی
estate ملک
estate املاک
estate دارایی
estate دسته طبقه
estate دارائی فردمتوفی
estate حالت
estate وضعیت
estate ماترک
estate of a deceased ترکه
one thrid of the estate ثلث ترکه
partition of an estate افراز ملک
real estate املاک و مستغلات
real estate مال غیرمنقول
real estate ملک
real estate املاک و ساختمان
real estate زمین
real estate مستغلات
trading estate ملکتجاری
industrial estate محوطهصنعتی
estate agent فروشندهزمینوملک
housing estate محوطهی خانه سازی
estate cars اتومبیل استیشن
winding up an estate تقسیم مال بین غرماء
real estate معاملات زمین
real estate خرید زمین
life estate حق عمری
life estate عمری
fourth estate رکن چهارم مشروطیت
estate in common مالکیت مشاع
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
estate for years حق رقبی
estate for life حق عمری
estate duty مالیات ارث
estate duty مالیات بر ارث
estate by curtesy در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy میراث قانونی زوج
real estate مستغل
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
equitable estate عین مرهونه
distribution of the estate تقسیم ترکه
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
administration of estate اداره ترکه
estate in dower میراث قانونی زوجه
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
estate tax مالیات بر املاک
estate of a deceased ماترک
fourth estate مطبوعات عمومی
estate in reversion هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate in reversion هبه قابل رجوع از جانب واهب
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
estate in remainder تملک معلق
fourth estate نشریات ملی
estate tax مالیات مستغلات
to let something [British E] [Real Estate] اجاره دادن چیزی
to let something [British E] [Real Estate] کرایه دادن چیزی
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
original and derivative estate مال اصلی و مال فرعی
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
real estate agency بنگاه معاملات املاک
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
real estate tax مالیات بر مستغلات
estate in joint tenancy در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
real estate broker واسطه املاک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com