English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
sequential device دستگاه ترتیبی
Search result with all words
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
Other Matches
sequential عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
sequential مرتب شده به صورت ترتیبی
sequential <adj.> پی در پی
sequential <adj.> پشت سرهم
sequential <adj.> متوالی
sequential خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
sequential بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
sequential جستجویی که هر عنصریت
sequential دائمی
sequential پی در پی متوالی
sequential پی رفتی
sequential ترتیبی
sequential متوالی
sequential زنجیرهای
sequential فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند
sequential داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
sequential پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
sequential مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
sequential نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
sequential مداوم
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
sequential file پرونده ترتیبی
sequential list لیست ترتیبی
sequential logic منطق ترتیبی
sequential machine ماشین ترتیبی
sequential opreation عمل ترتیبی
sequential storage انباره ترکیبی
sequential processing پردازش ترتیبی
sequential search جستجوی ترتیبی
sequential process فرایند ترتیبی
sequential access فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
sequential access و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
sequential algorithm الگوریتم ترتیبی
sequential circuit مدار ترتیبی
sequential file فایل ترتیبی
sequential computer کامپیوتر ترتیبی
sequential access صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
sequential access رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
sequential control کنترل ترتیبی
sequential access دستیابی ترتیبی
sequential access روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
sequential data set مجموعه ترتیبی داده
indexed sequential file پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
sequential access method روش دستیابی ترتیبی
sequential data structure ساختار ترتیبی داده
sequential color television تلویزیون رنگی مرحلهای
sequential file organization سازمان دهی ترتیبی فایل
queued sequential access method روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
queued indexed sequential access method روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
device شیوه
device name نام دستگاه
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
I/O device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device تمهید
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device وسیله جانبی
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device PRN برای پورت چاپگر
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device حیله
device الت
device اختراع
device شعار دستگاه
device اسباب
device ابزار
device وسیله
device ضامن
device عامل
device خارضامن
device چاشنی
device فزاره
device اپارات
device تجهیزات
device دستگاه اسباب وسیله
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device دستگاه
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device ماشین یا وسیله کارا
passive device دستگاه منفعل
overload device فیوز گرمایی
To take someone in . to device ( fool ) someone . کسی را گول زدن
safety device ضامن
safety device خارضامن
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
pull device عامل کششی
pull device ماسوره کشش مین
pressure device عامل فشاری مین
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
picking device دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device بسیار درست
point device کاملا راست
point device بی عیب
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device دستگاه اشاره گر
peripheral device دستگاه جنبی
pressure device ماسوره فشاری
send only device دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
lifting device ابزار بالا بر
synchronous device دستگاه همگام
symbolic device دستگاه سمبلیک
switching device تجهیزات سوئیچینگ
storage device دستگاه انباره
storage device انباره
storage device دستگاه ذخیره سازی
storage device دستگاه ذخیره
storage device دستگاه انبارش
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
synchronous device دستگاه همزمان
fastening device پوچگیره
military device اسباب ارتشی
physical device ابزار مادی
So dont try to device yourself . سعی نکن خودت را گول بزنی
timing device ساعتی
timing device وسیله
warning device وسیلههشدار
locking device ابزار
sighting device وسیله نشانه روی
binary device دستگاه دو حالته
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver محرک دستگاه
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
device flag پرچم دستگاه
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence مستقل از دستگاه
device independence استقلال دستگاه
antisweep device ضامن ضد مین روبی
device number شماره دستگاه
device status وضعیت دستگاه
discrete device دستگاه گسسته
display device دستگاه نمایش
drawing device دستگاه ترسیمه
device dependent وابسته به دستگاه
device code کد دستگاه
device cluster گروه دستگاه
bending device کج گیر
audio device دستگاه سمعی
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device دستگاه ناهمگام
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
clamping device وسایل قید و بست
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
communication device دستگاه ارتباطی
bistable device دستگاه دوپایا
electroreceptive device وسیله برقی
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
dedicated device دستگاه اختصاصی
dressing device دستگاه مستقیم کنی
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
firing device ماسوره مین
analog device دستگاه قیاسی
input device دستگاه ورودی
safety device دستگاه ضامن
active device دستگاه کنشی
output device دستگاه خروجی
logic device دستگاه منطقی
mapping device دستگاه نگاشت
analog device دستگاه انالوگ
nonohmic device دستگاه غیر اهمی
microcoding device دستگاه ریزبرنامه نویسی
active device دستگاه فعال
measuring device تجهیزات اندازه گیری
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
overcurrent device دستگاه حفافت
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
MCI device وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
firing device ماسوره
firing device عامل منفجرکننده
gripping device متعلقات گیره و بست
antifriction device وسیله ضد اصطکاک
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
ignition device وسیله احتراق
illuminating device تجهیزات روشنایی
metal detection device دستگاه فلزیاب
automatic steering device سکان خودکار
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
acoustic resonance device دستگاه همنوایی صوتی
metal detecting device دستگاه فلزیاب
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
anti interference device دستگاه ضد تداخل
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com