Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
sequential storage device
دستگاه انباره ترتیبی
Other Matches
sequential device
دستگاه ترتیبی
sequential access device
دستگاه با دستیابی ترتیبی
sequential storage
انباره ترکیبی
storage device
دستگاه انباره
storage device
انباره
storage device
دستگاه انبارش
storage device
دستگاه ذخیره
storage device
دستگاه ذخیره سازی
mass storage device
دستگاه تل انبارش
mass storage device
دستگاه انبوه ذخیره
data storage device
دستگاه ذخیره داده
secondary storage device
دستگاه حافظه ثانوی
direct access storage device
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
sequential
<adj.>
پشت سرهم
sequential
<adj.>
پی در پی
sequential
<adj.>
متوالی
sequential
دائمی
sequential
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
sequential
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
sequential
مدار منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبلی دارد
sequential
نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
sequential
فایل ذخیره شده که رکوردهای آن به ترتیب قابل دستیابی هستند
sequential
زنجیرهای
sequential
متوالی
sequential
ترتیبی
sequential
پی رفتی
sequential
پی در پی متوالی
sequential
جستجویی که هر عنصریت
sequential
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
sequential
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
sequential
مرتب شده به صورت ترتیبی
sequential
مداوم
sequential
عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
sequential access
روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
sequential access
و خواندن هر رکورد تا رسیدن به داده مورد نظر
sequential access
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود
sequential processing
پردازش ترتیبی
sequential logic
منطق ترتیبی
sequential machine
ماشین ترتیبی
sequential opreation
عمل ترتیبی
sequential process
فرایند ترتیبی
sequential search
جستجوی ترتیبی
sequential access
رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
sequential list
لیست ترتیبی
sequential circuit
مدار ترتیبی
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
sequential access
دستیابی ترتیبی
sequential algorithm
الگوریتم ترتیبی
sequential file
فایل ترتیبی
sequential file
پرونده ترتیبی
sequential control
کنترل ترتیبی
sequential data structure
ساختار ترتیبی داده
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
sequential data set
مجموعه ترتیبی داده
indexed sequential file
پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
sequential access method
روش دستیابی ترتیبی
sequential file organization
سازمان دهی ترتیبی فایل
indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
queued sequential access method
روش دستیابی ترتیبی صف بندی شده
basic sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اساسی
queued indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
basic indexed sequential acess method
روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
v , device
ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device name
نام دستگاه
device
ابزار
I/O device
دستگاه داده ورودی
[خروجی]
[رایانه شناسی]
device
فزاره
device
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
device
چاشنی
device
ضامن
device
وسیله
device
خارضامن
device
اسباب
device
شعار دستگاه
device
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device
وسیله جانبی
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
اپارات
device
تجهیزات
device
دستگاه اسباب وسیله
device
الت
device
عامل
device
حیله
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device
کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device
PRN برای پورت چاپگر
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device
روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device
وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device
ماشین یا وسیله کارا
device
دستگاه
device
شیوه
device
اختراع
device
تمهید
device
اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device driver
برنامه راه اندازی دستگاه
gripping device
متعلقات گیره و بست
firing device
ماسوره مین
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
firing device
عامل منفجرکننده
device driver
محرک دستگاه
firing device
ماسوره
display device
دستگاه نمایش
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device status
وضعیت دستگاه
fastening device
پوچگیره
locking device
ابزار
safety device
ضامن
physical device
ابزار مادی
device number
شماره دستگاه
military device
اسباب ارتشی
device independence
استقلال دستگاه
drawing device
دستگاه ترسیمه
dressing device
دستگاه مستقیم کنی
To take someone in . to device ( fool ) someone .
کسی را گول زدن
device independence
مستقل از دستگاه
So dont try to device yourself .
سعی نکن خودت را گول بزنی
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
timing device
ساعتی
timing device
وسیله
device handler
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device flag
پرچم دستگاه
warning device
وسیلههشدار
safety device
دستگاه ضامن
microcoding device
دستگاه ریزبرنامه نویسی
pointing device
وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
point device
بی عیب
point device
کاملا راست
point device
بسیار درست
picking device
دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
peripheral device
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
peripheral device
دستگاه جنبی
pointing device
دستگاه اشاره گر
pressure device
ماسوره فشاری
send only device
دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
safety device
خارضامن
sighting device
وسیله نشانه روی
pull device
عامل کششی
pull device
ماسوره کشش مین
pressure device
عامل فشاری مین
passive device
دستگاه منفعل
symbolic device
دستگاه سمبلیک
synchronous device
دستگاه همگام
synchronous device
دستگاه همزمان
logic device
دستگاه منطقی
input device
دستگاه ورودی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
ignition device
وسیله احتراق
switching device
تجهیزات سوئیچینگ
mapping device
دستگاه نگاشت
overload device
فیوز گرمایی
overcurrent device
دستگاه حفافت
output device
دستگاه خروجی
spooling device
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
nonohmic device
دستگاه غیر اهمی
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
MCI device
وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
sighting device
دوربین دستگاه نشانه روی
active device
دستگاه کنشی
communication device
دستگاه ارتباطی
combination device
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
antirecovery device
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antilift device
ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
clamping device
وسایل قید و بست
bending device
کج گیر
antifriction device
مکانیسم ضد اصطکاک
antifriction device
وسیله ضد اصطکاک
audio device
دستگاه سمعی
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
analog device
دستگاه انالوگ
analog device
دستگاه قیاسی
binary device
دستگاه دو حالته
bistable device
دستگاه دوپایا
discrete device
دستگاه گسسته
lifting device
ابزار بالا بر
antisweep device
ضامن ضد مین روبی
antisweep device
ضامن ضد جمع اوری مین
auctioneering device
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
device cluster
گروه دستگاه
device code
کد دستگاه
asynchronous device
دستگاه غیرهمزمان
asynchronous device
دستگاه ناهمگام
anticountermining device
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
device dependent
وابسته به دستگاه
active device
دستگاه فعال
antiwatching device
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
electroreceptive device
وسیله برقی
device driver
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
dedicated device
دستگاه اختصاصی
voice operated device
دستگاه با کار افت صدایی
safety locking device
قفل ایمنی
[تکنیک و تکنولوژی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com