Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
service charge
انعام
service charge
اضافه کار
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
Other Matches
charge
بار
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
خطای حمله
charge
حمله به حریف
charge
اتهام
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
بار کردن
charge
شارژ کردن شارژ
charge
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge
پر کردن
charge
عهده دارکردن
charge
زیربار کشیدن
charge
متهم ساختن
charge
مطالبه بها
charge
موردحمایت
charge
بار الکتریکی
charge
متهم کردن
charge
خرج
charge
خرج منفجره
charge
بدهکار کردن
in charge
<idiom>
مسئول بودن
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
in charge
متصدی
like charge
قطبهای همنام
like charge
شارژ همنام
on charge of
به اتهام
take over in charge
تصدی
take over in charge
تحت اختیار دراوردن
in the charge of
<idiom>
تحت مراقب یا نظارت
in charge
<adj.>
پاسخگو
charge
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charge
محفظهای
charge
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
be charge with
متهم شدن به
charge
گماشتن
charge some one with
به عهده کسی گذاشتن
charge
پرکردن
charge
دستگاه با ماده منفجره
in charge
<adj.>
مسئول
charge
تصدی
charge
عهده داری
charge
حمله اتهام
charge
بار مسئولیت
charge
وزن
charge
هزینه
deep charge
خرج گود
partial charge
بار جزیی
deep charge
خرج عمیق دریایی
officer in charge
افسر مسئول اجرا
melting charge
شارژ ذوب
mobile charge
بار متحرک
multisection charge
خرج چند کیسهای
multisection charge
خرج چندقسمتی
negative charge
بار منفی
normal charge
خرج معمولی توپ
nuclear charge
بار هسته
nucleon charge
بار نوکلئون
officer in charge
افسر مسئول
plaster charge
خرج شراپنل
plaster charge
خرج انفجاری افشان
point charge
بار نقطهای
satchel charge
خرج خورجینی
residual charge
بار الکتریکی مانده
reduced charge
خرج کمتر یا پایین تر توپ
propelling charge
خرج
propelling charge
خرج پرتاب
propellant charge
خرج پرتاب
powder charge
خرج پرتاب گلوله
powder charge
خرج باروت
counter charge
دعوی متقابل در امر جزایی
cratering charge
خرج تخریب
positive charge
بار مثبت
cratering charge
خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
pole charge
خرج میلهای
pole charge
خرج دستکی
satchel charge
خرج کیسهای
density of charge
چگالی بار برقی
electric charge
بار الکتریکی
electric charge
بار برقی
electron charge
بار الکترون
electronic charge
بار بنیادین
equalizing charge
بار برابرکننده
explosive charge
خرج منفجره
explosive charge
خرج سوختار
extra charge
هزینه فوق العاده
formal charge
بار قراردادی
free of charge
رایگان
free of charge
معاف از حقوق گمرکی
free of charge
مجانی
effective charge
بار موثر
diamond charge
خرج چهارگوش
induced charge
بار القاء شده
impulse charge
نیروی محرکه اولیه
detonating charge
خرج منفجر کننده
detonating charge
چاشنی
detonation charge
خرج انفجار
impulse charge
خرج محرکه
ignition charge
خرج اشتعال
ignition charge
خرج احتراق
hard charge
بشدت و حداکثر سرعت راندن
handing charge
هزینه باربری
give in charge
تحویل پلیس دادن
give in charge
سپردن
furnace charge
شارژ کوره
detonation charge
خرج تلاش
diamond charge
خرج مربع شکل
full charge
خرج کامل توپ
section charge
خرج چند قسمتی
charge carrier
حامل بار
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
import charge
تعرفه واردات
import charge
هزینه واردات
import charge
حقوق واردات
electrostatic charge
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
physician in charge
دکتر پاسخگو
[در بیمارستان]
doctor in charge
دکتر پاسخگو
[در بیمارستان]
What's the charge per hour?
کرایه هر ساعت چقدر است؟
minimum charge
حداقل هزینه
minimum charge
حداقل قیمت
What's the charge per day?
اجاره آن برای یک روز چقدر است؟
What's the charge per week?
اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
export charge
تعرفه صادرات
elementary charge
بار بنیادی
[فیزیک]
elementary charge
بار الکترون
[فیزیک]
explosive charge
دستگاه با ماده منفجره
bursting charge
دستگاه با ماده منفجره
to charge the battery
باتری را بار کردن
export charge
حقوق صادرات
export charge
هزینه صادرات
What's the charge per mile?
اجاره هر مایل چقدر است؟
Do you charge for the baby?
آیا برای بچه ها هم پول میگیرید؟
supplementary charge
خرج یدکی خرج اضافی
supplementary charge
خرج تکمیلی
sticky charge
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
sticky charge
خرج چسبنده
static charge
برق ساکن
statement of charge
مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
statement of charge
اعلام اتهامات
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
spotting charge
خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
spinning charge
بار چرخان
space charge
ناحیه بار فضا
space charge
بار پیرامونی
soaking charge
بار سولفات زدای
snow charge
بار برف
shaped charge
خرج مقعر
shaped charge
خرج گود
surface charge
بار سطحی
tapering charge
پر کردن شیبدار
What is the charge per day?
کرایه روزانه چقدر است؟
community charge
گونهایمالیات
charge nurse
سر پرستار
charge hand
کارگر معمولی
baton charge
حرکترو بهجلو بوسیلهپلیسباتونبدست
charge indicator
اندازهشارژ
zero charge potential
پتانسیل بار صفر
volume charge
بار حجمی
unlike charge
قطب غیر همنام
trickle charge
پر کردن اهسته
total charge
بارگذاری کامل
toll charge
باج
to give in charge
سپردن
to give in charge
تسلیم کردن
to charge a gun
خرج در تفنگ گذاشتن
telephone charge
هزینه تلفن
section charge
خرج جزء جزء
charge daffaires
شارژدافر
charge with a fault
تخط ئه کردن
charge account
حساب بدهی مشتری
bound charge
بار بسته
charge d'affaires
نایب سفارت
depth charge
خرج عمیق
depth charge
خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charge
بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
bring a charge against someone
به کسی تهمت زدن
charge sheet
ورقه حاوی مشخصات متهم
boost charge
ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
charge pits
چالههای خرج
charge of the electron
بار الکترون
charge d'affaires
کاردار سفارت
charge d'affaires
نایب وزیر مختار
bank charge
هزینههای بانکی
charge d'affaires
کاردار
charge density
چگالی بار
charge d'affaires
شارژ دافر
charge neutrality
تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
charge neutrality
خنثایی بار
charge sheets
ورقه حاوی مشخصات متهم
coke per charge
ذغال کک شارژ
bursting charge
خرج منفجرکننده
accumulator charge
بارگیری اکومولاتور
conservation of charge
بقای بار الکتریکی
condenser charge
بار خازن
carrying charge
هزینه حمل و نقل
bursting charge
بار انفجاری
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
charge and discharge
محل بارگیری و باراندازی
charge a sum to
مبلغی را به حساب .....گذاشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com