Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
service rating
طبقه بندی پرسنلی
service rating
تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
Other Matches
rating
نرخ
rating
دسته بندی کردن
rating
درجه بندی
rating
رژیم اسمی
rating
درجه رتبه
rating
دسته بندی
rating
سرزنش
rating
توان نامی توان قدرت
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
self rating
تعیین میزان استعداد خود
rating
میزان عوارض
rating
تقویم
rating
نرخ بندی
rating
ترتیب تقدم
rating
سنجش توان
rating
نحوه عملکرد مجاز
rating
ریتینگ
rating curve
منحنی بدههای اندازه گیری شده
performance rating
درجه بندی عملکرد
credit rating
درجه بندی اعتبار
continuous rating
کار پیوسته اسمی
credit rating
رتبه بندی اعتباری مشتریان
vendor rating
طبقه بندی فروشندگان
cold rating
خروجی ماکزیمم موتور جت بدون استفاده از سیستم پس سوز
vendor rating
رده بندی فروشندگان براساس سابقه انها
cetane rating
اشل عددی برای سنجش میزان بهسوزی سوختهای موتورهای دیزل
wattage rating
حد واتی
wet rating
توان یا تراست بااستفاده ازمکانیزم تزریق اب یا ترکیب اب و متانل
advancement in rating
ارتقاء درجه
credit rating
میزان اعتبار
engine rating
توان موتور
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
octan rating
درجه اکتان
peer rating
درجه بندی همسالان
nominal rating
کار اسمی
intermittent rating
کار اسمی متناوب
rating plate
صفحه مشخصات
knock rating
میزان بهسوزی
merit rating
درجه بندی شایستگی
motor rating
توان نامی موتور
suppliers rating
درجه بندی نمودن فروشنده ها
rating schedule
مقیاس درجه بندی
rating scale
مقیاس درجه بندی
rating plate
پلاک قدرت
rating plate
پلاک مشخصات
forced distribution rating
درجه بندی با توزیع معین
short time rating
کار کردن با وقفه
voltage rating of a condenser
ولتاژ اسمی خازن
maximum current rating
جریان نامی حداکثر
graphic rating scale
مقیاس درجه بندی نگارهای
maximum load rating
قابلیت بارگیری نامی حداکثر
on service
سر خدمت
on service
سر کار
one's service
خدمت یکسره
he is of no service to us
بدرد مانمیخورد
please do me a service
خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
out of service
<adj.>
خراب
[ازکارافتاده]
in service
درخدمت ارتش در ارتش
d. service
عبادت خدا
take into service
استخدام کردن
to see service
در ارتش یانیروی دریایی خدمت
service
جنگی
he is of no service to us
بکار ما نمیخورد
to see service
کردن
i am at your service
در خدمت شما هستم
in service
خدمتی
in service
به خاطر خدمت
service over
خطای سرویس
d. service
نماز
out of service
<adj.>
ازکارافتاده
f.service
نمازمعمولی هفته
service
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
self service
خود یاوری
self service
کمک بوسیله خود شخص
self service
تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self service
ازاد
self service
با انتخاب ازاد
service
تعمیر کردن
self-service
خود زاوری
self-service
خود یاوری
service
نظامی
self-service
کمک بوسیله خود شخص
self-service
تهیه وانتخاب غذاتوسط خود شخص
self-service
ازاد
self-service
با انتخاب ازاد
service
شعائر
self service
خود زاوری
service
بنگاه سرویس
service
توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service
سنجد
service
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
service
نظام وفیفه
service
لوازم
service
ابلاغ
service
درخت سنجد وابسته بخدمت
service
سرویس کردن
service
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
service
یکدست فروف اثاثه
service
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service
روبراه ساختن
service
کمک
service
عبادت تشریفات
service
وفیفه
service
رسیدگی به
service
اداره
service
سرویس
service
قسمت یکان
service
خدمت
self-service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
service
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service
تعمیر
service
استخدام
service
اطاعت و فرمانبرداری عبادت و نماز
service
نوکری یاری
self service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
service
کار
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
service of the piece
مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
service obligation
تضمین خدمت
service medal
نشان خدمت
service number
کدپرسنلی
service number
شماره خدمتی پرسنل
service mine
مین قابل انفجار
service mine
مین جنگی
service occupations
مشاغل خدماتی
service connections
انشعاب
service man
تلگرافچی
service man
تلفن چی
service craft
قایق گشتی
service court
محل فرود سرویس اسکواش
service court
محل فرود سرویس
service contract
قرارداد خدماتی
service contract
قرارداد انجام خدمت
service contract
قرارداد خدمت
service component
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
service component
نیروی مسلح
service club
باشگاه افراد
service club
باشگاه سربازان
service chevron
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
service ceiling
سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
service cap
کلاه خدمت
service calls
شیپور جمع عمومی
service craft
ناوهای خدماتی دریایی
service department
قسمت خدمات
service department
بخش خدمات
service load
بار مفید
service line
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
service line
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
service line
خط سرویس
service line
ستون ناوها لجستیکی دریایی
service industry
صنعت خدمات
service industries
فعالیتهای خدماتی اشتغالهای خدماتی
service force
یکان خدماتی دریایی
service force
یکان خدمات
service entrance
پست انشعاب
service element
عنصر اداری
service element
عنصرشرکت کننده در عملیات عنصرخدماتی
service element
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
service echelon
رده اداری و خدماتی
service echelon
ردههای سرویس
service calls
شیپور خدمت
service officer
افسر ارشد نگهبان
community service
کمک
service zone
بخشسرویسزدن
service room
اتاقسرویسدهی
service module
میزانکروسن
service judge
داورسرویس
service building
ساختمانسرویس
service box
جایگاهسرویسزدن
service bay
خدماتخلیجی
right service court
داورسرویسراست
yeoman's service
خدمت صادقانه و از روی وفاداری و صمیمیت
windmill service
سرویس چکشی
veteran service
خدمت سربازی
Diplomatic Service
سرویسسیاسی-سرویسدیپلماتیک
underhand service
سرویس ساده
community service
تعاونویاریعمومی
dinner service
فروفغذاخوری
fire service
آتشنشانی
on-call service
آماده برای ترک در خدمت
[اصطلاح رسمی]
security service
خدمتکاران گروه امنیتی
security service
اداره امنیت
service dog
سگ سرویس
service dog
سگ دستیار
national service
خدمت نظام وظیفه
Is service included?
آیا سرویس حساب شده است؟
Service Included
سرویس حساب شده است.
lip service
<idiom>
تنها زبونی موافقت کردن
room service
سرویسداخلاتاق
Health Service
سرویسسلامتی
telephone service
سرویس تلفن
replacement service
سرویس جایگزین رفت و آمد
[حمل و نقل]
service squadron
قسمت خدمات دریای
service woman
زنارتشی
service sector
بخش خدمات
service road
جاده کناری جاده سرویس
service road
شوسه کناری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com