English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
shading control پیچ فام
Other Matches
shading اختلاف جزئی
shading سایه
shading توصیف
shading اصلاح
shading سایه زنی
shading سایه اندازی
shading symbols علائم سایهای
hill shading سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
shading response پاسخ سایه روشن
control مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control نظارت کردن
control بازرسی کردن
control اختیار
control واپاد
control بازرسی نظارت جلوگیری
control بازدید
to keep under control تحت نظارت نگه داشتن
I cant help it. It is beyond my control. دست خودم نیست
self control قوه خودداری
self control کف نفس
self control مسک نفس
self control خودداری
self-control خودگردانی
self-control خویشتنداری
self-control خودداری
control نظارت و ممیزی کردن
control توپزن دقیق
control کنترل کردن فرمان
control مهار
control کنترل کردن
control نظارت کردن تنظیم کردن
control بازرسی
control کنترل بازبینی
control کاربری
control کنترل
control نظارت
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control فرمان
control کنترل کردن مهار کردن
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
forms control کنترل فرم ها
erosion control جلوگیری از فرسایش
error control کنترل خطا
control towers برج مراقبت
esi control control Index ExternallySpecified کنترل با فراست
exchange control کنترل ارز
exchange control نظارت ارز
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
control towers برج کنترل
electronic control فرمان الکترونیکی
voltage control کنترل ولتاژ
data control کنترل داده ها
centring control دکمهکنترلصفحه
decentralized control کنترل غیر تمرکزی
delusion of control هذیان کنترل شدگی
digital control کنترل دیجیتالی
direct control کنترل مستقیم
disaster control روش کنترل سوانح
disaster control روش مقابله با سوانح و بلایا
electric control کنترل الکتریکی
electronic control تنظیم الکترونیکی
electronic control کنترل الکترونیکی
climate control کنترلدما
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
exchange control کنترل ارزی
flood control سیل بندی
flight control سیستم کنترل هواپیماها
flight control کنترل پرواز
fiscal control کنترل مالی
fiscal control نظارت مالی
volume control کنترل شدت صوت
fire control کنترل کردن اتش کنترل اتش
fire control کنترل اتش
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
fire control کنترل یا هدایت اتش
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
fire control سیستم کنترل اتش
fire control جلوگیری از اتش سوزی
experimental control کنترل ازمایشی
external control کنترل خارجی
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
volume control پیچ صدا
field control کنترل میدان
focusing control تنظیم تمرکز
fly control قسمت کنترل پرواز
fly control برج کنترل
fighter control کنترل شکاریها
fighter control کنترل عملیات هواپیماهای جنگنده
fire control اطفاء حریق
flow control کنترل جریان
wage control کنترل دستمزد
control rocket راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
control station ایستگاه کنترل
control status وضعیت کنترلی
control status وضعیت کنترل اتش
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
control store انباره کنترل
control structure ساخت کنترل
control structure ساختار کنترلی
control structure ساختارکنترل
control surface کف پوش متحرک باند فرود کف پوش قابل جمع اوری باند فرود
control surface سطح کنترل
control surface سطح فرمان
control keys کلیدهایکنترل
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control statement جمله کنترلی
control slide غلتگاه کنترل
control rod میله کنترل
control rod میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
control section بخش کنترل
control section قسمت کنترل
control sequence ترتیب کنترل
control sheet برگ کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
control ship ناو کنترل کننده عملیات دریایی
control signal علامت کنترل
control signals سیگنالهای کنترلی
control signals علائم کنترلی
control slide کشوی کنترل
control switch کلید فرمان
control system سیستم فرمان
control system سیستم کنترل
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
corrosion control جلوگیری و کنترل خوردگی
cortical control کنترل مغزی
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
crystal control تنظیم با بلور
cursor control کنترل مکان نما
control deck کنترلعرشه
control box جعبهکنترل
damage control کنترل خسارات
damage control کنترل کردن خسارات
damage control اسیب گیری
control bar میلهکنترل
control zone منطقه کنترل هوایی
control words کلمات کنترلی
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
control transmitter دستگاههای همگرد
control unit واحد کنترل
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
control variable متغیر کنترل شده
control vehicle تانک نافم حرکت
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
control wheel صفحه کنترل
control wheel صفحه تنظیم کننده
control word کلمه کنترل
colour control کنترلرنگ
load control تنظیم با بار خارجی
minor control کنترل ضعیف
minor control کنترل کم
mixture control کنترل مخلوط
monetary control کنترل پولی
monetary control نظارت پولی
motor control کنترل حرکتی
movement control کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
net control کنترل شبکه
net control ایستگاه کنترل شبکه
numerical control کنترل عددی
organization control کنترل سازمانی
sequence control کنترل ترتیب
sequence control کنترل ترتیبی
loop control کنترل حلقه زنی
speed control کنترل سرعت
spark control نافم جرقه
span of control حوزه نظارت
magnetci control کنترل فرمان مغناطیسی
social control کنترل اجتماعی
size control کنترل اندازه
manpower control کنترل نیروی انسانی
manual control کنترل دستی
sequential control کنترل ترتیبی
material control کنترل مواد
sequence control کنترل متوالی
output control تنظیم انرژی خروجی
peaking control نافم اوج دهندگی
salinity control نمکزدایی
riot control کنترل اغتشاشات
production control کنترل تولید
program control کنترل برنامه
project control کنترل پروژه
ride control سیستم کنترل ایرودینامیکی اتوماتیک که شتاب قائم ناشی از تندبادها را کاهش میدهد
reverse control کنترل معکوس
regeneration control فرمان واکنشی
reactor control کنترل راکتور
quantity control کنترل کمیت
rack control نوعی کنترل پروازی غیر دستی
radio control فرمان رادیویی
riot control کنترل شورش عملیات ضد اغتشاش
process control کنترل فرایند
phase control تنظیم با تغییر فاز
phase control پیچ فاز
pitch control کنترل گام ملخ
pitch control کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
pitch control کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
position control پیچ مرکز گذار
positive control کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com