Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
shadow tuning indicator
میزان نمای سایهای
Other Matches
tuning indicator
میزان نما
cathode ray tuning indicator
لامپ میزان نما
tuning
میزان سازی
tuning forks
دو شاخه صوتی
tuning forks
دوشاخه
tuning fork
دو شاخه صوتی
tuning fork
دیاپازون
tuning fork
دوشاخه
tuning forks
دیاپازون
tuning hammer
کلید کوک پیانو
frequency tuning
تنظیم فرکانس
tuning control
کنترلصدا
tuning meter
میزان سنج
tuning gauge
دریچهصدا
tuning knob
دکمهتنظیمصدا
tuning mode
حالتصدا
tuning peg
گیرهنتظیمآهنگ
tuning pin
سوزنصدا
tuning slide
دریچهتولیدآهنگ
tuning wire
سیمصدا
automatic tuning
میزانساز خودکار
electronic tuning
تنظیم الکترونی
tuning pipe
نای مخصوص کوک ومیزان کردن بعضی الات موسیقی
fine tuning
میزان سازی دقیق
tuning controls
کنترلصدا
tuning eye
چشم میزان نما
grid tuning
تنظیم مدار شبکه
tuning inductance
پیچک میزان ساز
manual tuning
میزان سازی با دست
sharp tuning
میزان سازی تیز
inductive tuning
تنظیم پرمئابیلیته
inductive tuning
تنظیم القائی
staggered tuning
میزان سازی ردیفی
tuning coil
پیچک میزان ساز
broad tuning
میزانسازی زمخت
shadow
سایه
To shadow someone.
مثل سایه کسی را تعقیب کردن
shadow
فل
shadow
شبح سایه
shadow
سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
shadow
پنهان کردن
shadow
هواپیمای یدک کش
shadow
بحریف خیالی مشت زدن
shadow
شدو سایه
shadow
چسبیدن به حریف
preset tuning button
دکمهتنظیمچرخش
bandspread tuning control
خازن میزانسازی موج
gang tuning condenser
خازن قطاری
shadow memory
شبه حافظه
eye-shadow
سایهی چشم
drop shadow
سایه برجسته
shadow memory
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
shadow memory
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow mask
صفحه مشبک
shadow factor
ضریب انحراف سایه
shadow factor
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
shadow ball
تمرین گوی اندازی
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
shadow page
محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
thermal shadow
سایه روشن حرارتی
thermal shadow
سایههای حرارتی
shadow zone
منطقه کور عمق اب
shadow page
جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
shadow ROM
حافظه مجازی فقط خواندنی
shadow RAM
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
shadow printing
چاپ سایهای
shadow price
شبه قیمت قیمت ضمنی
shadow price
قیمت سایهای
shadow play
نمایش ارواح
shadow play
نمایش سایه ها
wind shadow
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
half shadow
نیم سایه
He is afraid of his own shadow.
ازسایه خودش می ترسد .
[خیلی ترسو است.]
To cast a shadow.
سایه انداختن
He fight with his shadow.
<proverb>
او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
to be afraid of one's own shadow .
از سایه خود هم ترسیدن .
shadow RAM
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
To cast a shadow .
سایه انداختن
five-o'clock shadow
ته ریش
mirror writing shadow reading
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
Catch not at the shadow and lase the substance.
<proverb>
به فرع نپرداز که اصل را از دست دهى.
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow.
این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
indicator
نمودار
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
indicator
نماینده
indicator
شاخص اندازه
indicator
مقیاس
indicator
فشار سنج
indicator
شاخص
indicator
راهنما
indicator
عقربه
indicator
نشان دهنده
indicator
علامت خط نشانه
indicator
عقربه یاصفحه نشان دهنده
indicator
نمایشگر شاخص
on-off indicator
چراغروشنوخاموش
indicator
شناساگر
indicator
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
indicator
نشانگر
c o d indicator
عقربه سی او دی
indicator
چراغ راهنما
indicator
اندیکاتور
indicator
علامت
indicator
ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
indicator
چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
indicator
نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
stack indicator
نماینده پشته
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
indicator telltale
شاخصساعتی
indicator needle
عقربهسوزنی
neutral indicator
شاخصسوخت
target indicator
شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
oxygen indicator
اکسیژنیدک
power indicator
شاخصروشن
rear indicator
شاخصانتهایی
self-timer indicator
تنظیمگراتوماتیک
rudder indicator
نشانگر تیغه سکان
routing indicator
نمایندهء مسیرگزینی
indicator lights
نورهایراهنما
front indicator
جلو
switch indicator
گزینه نما
speed indicator
تندی نما
speed indicator
سرعت نما
situation indicator
دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
stack indicator
پشته نما
voltage indicator
دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
wheel indicator
نشانگر سکان
wind indicator
بادنما
setting indicator
شاخصتنظیم
calls indicator
نمایشدهندهزنگتلفن
charge indicator
اندازهشارژ
front indicator
فشارسنج
role indicator
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
absence indicator
جانشین
economic indicator
شاخص اقتصادی
economic indicator
علائم اقتصادی
elevation indicator
صفحه نمودار درجه
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
error indicator
در روی خطا نما
external indicator
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
frequency indicator
بسامد نما
frequency indicator
دستگاه نشان دهنده فرکانس
gas indicator
دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
ground indicator
اشکارساز اتصال با زمین
direction indicator
دستگاه جهت نمایی
indicator diagram
دیاگرام نشاندهنده
indicator electrode
الکترود شاخص
indicator electrode
الکترودنشان دهنده
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
dual indicator
نشاندهنده دوتایی
absence indicator
غیبت نما
achromatic indicator
شناساگر اکروماتیک
airspeed indicator
سرعت نما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
balance indicator
ترازنما
check indicator
نماینده مقابله
check indicator
مشخص کننده مقابله
climb indicator
اوج نما
column indicator
نشانگر ستونی
attitude indicator
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
complex indicator
نشانگر عقده
density indicator
چگالی سنج
dial indicator
دستگاه نشاهدهنده مدرج
direction indicator
دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
indicator gate
دریچه شاخص
indicator light
لامپ سیگنال
range indicator
مقیاس مسافت
polarity indicator
شاخص قطب
overflow indicator
سرریز نما
range indicator
طبله مسافت
overflow indicator
سرریزنما
position indicator
شاخص نماها
range indicator
شاخص مسافت
overflow indicator
مشخص کننده سرریزی
priority indicator
اولویت نما
priority indicator
نماینده اولویت
phase indicator
نشاندهنده فاز
mode indicator
نشانگر حالت
rogue indicator
کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
neon indicator
شاخص نئونی
magnetic indicator
سمت نمای مغناطیسی هواپیما
magnetic indicator
سمت یاب مغناطیسی هواپیما
ring indicator
نشان دهنده حلقه
insulation indicator
دستگاه ازمایش عایق بندی
indicator tube
لامپ سیگنال
limit indicator
نشاندهنده تلرانس
light indicator
نور نما
electron ray indicator
لامپ میزان نما
earth leakage indicator
دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
charging indicator lamp
لامپ نشاندهنده بار
power level indicator
توان نما
discharge indicator disc
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
call fee indicator
دستگاه نشاندهنده نرخ تلفن
turn and bank indicator
کنترلکنندهشیبوچرخش
oil level indicator
نشانگر سطح روغن
[مهندسی]
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
air speed indicator
صفحه سرعت نما
air speed indicator
سرعت نمای هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
acid base indicator
شناساگر اسید- باز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com