Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
shell molding type foundry
ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
Other Matches
shell molding machine
دستگاه قالب گیری پوستهای
shell molding process
فرایند قالب گیری پوستهای
foundry
کارخانه ذوب فلز
foundry
ریخته گری
foundry
کارخانه گداز فلز
foundry
چدن ریزی
iron foundry
ریخته گی اهن
foundry proof
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
steel foundry
ریخته گری فولاد
metal foundry
ریخته گری فلزات
iron foundry
کارخانه ذوب اهن
iron foundry
اهن ریزی
foundry man
ریخته گر
foundry furnace
بوته یا کوره ریخته گری
foundry cupola
کوپول ریخته گری
foundry pit
جهنم ریخته گری
foundry practice
تکنیک ریخته گری
foundry ladle
پاتیل ریخته گری
foundry sand
ماسه ی ریخته گری
investment foundry
ریخته گی بسته
foundry pit
چاله ریخته گری
foundry pig iron
اهن خام ریخته گری
brass and bronze foundry
ریخته گری برنج و برنز
steel casting foundry
ریخته گری پروفیل فولاد
grey iron foundry
ریخته گری خاکستری
mallable iron foundry
ریخته گری اهن چکش خوار
molding
قالبگیری
compression molding
ریخته گری فشاری
molding pressure
فشار پرس
hand molding
قالبریزی دستی
injection molding
قالبگیری تزریقی
injection molding
ریخته گری تزریقی
loam molding
قالبریزی شنی
loam molding
قالب گیری ماسهای
bed molding
گچ بری و تزئینات نزدیک سقف
belt molding
زه روکوب اتومبیل
molding box
جعبه قالب گیری
molding machine
دستگاه قالب گیری
molding sand
ماسه قالب گیری
molding operation
قالب کاری
boxless molding
تکنیک فرم دهی بدون جعبه
molding shop
کارگاه قالب گیری
cast molding
قالبگیری ریخته گری
sell molding
قالب گیری پوستهای
compression molding
قالبگیری فشاری
molding operation
فرم کاری
molding pressure
فشار قالب
transfer molding
قالب ریزی انتقالی
template molding
قالب گیری شابلونی
transfer molding
ریخته گری انتقالی
croning molding process
فرایند قالب گیری کرونینگ
hand molding shop
قالبریزی دستی
green sand molding
قالب ریزی تر
dry sand molding
قالبریزی ماسهای خشک
plate molding shop
مدلسازی
comppression molding compound
قالب گیری تراکمی
compression molding compound
قالب گیری تراکمی
core molding machine
دستگاه ریخته گری هسته
loam molding shop
قالب گیری ماسهای
compression molding process
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
hand operated molding machine
دستگاه قالبریزی دستی
jar ram molding machine
دستگاه قالبریزی حرفهای
molding sand preparation plant
واحد تهیه ماسه قالب گیری
shell
گلوله توپ
shell off
با نارنجک مورد حمله قراردادن
shell
پوست
shell off
گلوله باران کردن
shell out
پرداختن
shell out
هزینه چیزی را قبول کردن
shell out
خارج شدن به سیستم عامل وقتی که برنامه اصلی هنوز در حافظه است , پس کاربر به برنامه برمی گردد
shell
بدنه ساختمان
shell
پوست فندق وغیره
shell
جلد
shell
عامل محافظ حفاظ
shell
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
to shell off
ورقه ورقه شدن ورامدن
shell
سبوس گیری کردن
shell
قشر
shell
کالبد
shell
فشنگ
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
پوکه
shell
پوسته
shell
برنامه خروج موقت
shell
برنامه واسطه
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
صدف
shell
ساچمه وچاشنی
shell
پوست کندن از مغز میوه را دراوردن
shell
زرهی پوشش
shell
توده
in one's shell
<idiom>
صرف نظر کردن،بی صدا
shell
لایه
out of one's shell
<idiom>
گفتگو دوستانه
shell
پوکه فشنگ
shell
قشر زمین
shell
قایق دراز و باریک مخصوص مسابقه با پارو ژاکت سبک ضد باران
shell
جعبه حاوی باروت
shell
پوست تخم مرغ
head shell
حافظسر
energy shell
لایه انرژی
ventus's shell
کس گربه
gas shell
گلوله دودانگیز
illuminating shell
گلوله منور
magnetic shell
زرورق مغناطیسی
tracer shell
گلوله رسام
tortoise shell
پوست ابرهای لاک پشت دریایی
inner door shell
پوستداخلیدر
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
همیشه در صدف گوهر نباشد .
furnace shell
جدارکوره
To come out of oness shell.
از جلد ( لاک ) خود در آمدن
shell-shocked
موجی- مبتلا بهاختلالاتناشیازجنگ
shell suit
نوعیکتوشلوارغیرمعمولی-شلوولباجنسدرخشندهوبراقوسبک
hard shell
سخت پوست
hard shell
کاسه دار
hard shell
سخت
hard shell
متعصب
illuminating shell
گلوله روشن کننده
upper shell
قشررویه
shell membrane
پوستغشا
inner shell electron
الکترون درونی
lower shell
قشرتحتانی
furnace shell
قشر یا پوسته کوره
shell wave
صدای زوزه گلوله
shell pink
رنگ قرمز مایل به زرد
shell mould
قالب گرفتن پوستهای
shell limestone
اهک صدفدار
shell lime
سنگ اهک صدفی
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
shell game
گردو بازی
shell fragments
قطعات گلوله
shell fragments
بسک گلوله
shell formwork
قالب بندی غلافی
shell proof
ضد گلوله
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
the shell of an egg
پوست تخم مرغ
shell transformer
مبدل جوشن دار
shell structure
ساختارپوستهای
shell structure
ساختار لایهای
shell sort
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
shell room
انبار گلوله
shell room
انبار مهمات ناو
shell roof
بام پوستهای
shell proof
ضد نفوذ گلوله
shell fish
جانور صدف
shell fish
ماهی صدف
pearl shell
صدف
valence shell
پوسته والانس
valence shell
لایه والانس
outer shell
پوسته والانس
outer shell
لایه والانس
soft shell
حلزون دارای صدف نرم
shell game
قمار با گردو
soft shell
نرم پوسته
star shell
گلوله نورافشان
the shell of a mollusk
صدف
soft shell
دارای عقیده معتدل
shell casting
ریخته گری پوستهای
shell bit
مته قاشقی
shell bit
مته گلویی
shell bean
دانه مغذی لوبیا
shell bean
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
shell back
دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
shrapnel shell
گلوله انفجاری
piercing shell
گلوله ثاقب
soft shell
دارای پوسته ترد وشکننده
star shell
گلوله منور
downstream shell
پشته پایاب
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
electron shell
پوسته الکترون
egg shell
نازک
egg shell
مانندپوست تخم مرغ
egg shell
پوست تخم
cartridge shell
بدنه پوکه
cockle shell
کرجی کوچک
cockle shell
یکجورصدف
ear shell
گوشک ماهی
cupola shell
پوسته کوپل
cooling shell
پوسته سردکننده
downstream shell
خاک پایین دست
downstream shell
توده پایاب خاکریز پایاب
energy shell
پوسته انرژی
shell shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
shell-shock
اختلال روحی در اثر صدای افنجار نارنجک وامثال ان وحشت واضطراب حاصله ازصدای انفجار
cooling shell
قشر سرد کننده
shell shock
روان رنجوری جنگ
fixed shell
گلوله متصل
shell-shock
روان رنجوری جنگ
band shell
جایگاه دستهء موزیک که عقب ان بشکل صدف مقعر بزرگی است
soft shell clam
صدفپوستنازک
outer shell electron
الکترون رسانایی
double shell constraction
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
high explosive shell
گلوله محترقه شدید
shell moulded casting
قطعه ریختگی قالب گیری پوستهای
outer shell electron
الکترون لایه بیرونی
outer shell electron
الکترون بیرونی
half shell mold
قالب نیم پوسته
hard shell clam
پوستسختصدف
type
متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
type
نوع خون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com